سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

طنز : جایزه نوبل شیمی به فدراسیون والیبال!

پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت: دبیر فدراسیون والیبال در پاسخ به پرسشی درباره‌ پشت‌درماندن صدها تماشاگر دارای بلیت گفت: «واقعا متأسفم. به نظرم شما از برد تیم ملی مقابل آمریکا ناراحت هستید که چنین پرسشی را مطرح می‌کنید!»

اگر به این سطح استدلال، جایزه نوبل شیمی را به‌دلیلی که می‌دانید، ندهند، واقعا حق ما را خورده‌اند. این حرف مثل این است که ما به یکی بگوییم غذات سوخته بود؛ بگوید: «واقعا متأسفم به نظرم شما از باد خنک کولر ناراحت هستی». یا سوار تاکسی شوی بگویی چرا صندلی‌هات کثیف است یا لطفا صدای «پارسال با هم دسته‌جمعی» را کم کن، رانندهه بگوید «واقعا متأسفم. به نظرم شما از اینکه داری به مقصد می‌رسی ناراحت هستی». یا به وزیر کار بگوییم چرا این‌همه بیکار و اخراجی داریم، بگوید: «واقعا متأسفم.
 
ادامه مطلب ...

طنز : حمایت اهالی موسیقی از لغو کنسرتِ خالی!

آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:

احتمالا اکثر شما در جریان لغو کنسرت‌ها در این ایام قرار دارید و می‌دانید که در حال حاضر احتمال برگزاری یک کنسرت در کشور یک چیزی است تو مایه‌های احتمال عبور رونی کلمن از سوراخ سوزن.

یعنی طوری شده که حامد زمانی هم می‌ترسد کنسرت بگذارد. حالا این دوستان لغّاو (بسیار لغوکننده) چند روز پیش احساس کردند لغو کنسرت دارد تکراری می‌شود و باید تنوعی به آن بدهند تا مردم هم از این همه لغو خسته و دل زده نشوند. برای همین در آخرین کنسرتی که لغو شد ابتکار جالبی به خرج دادند. در خرم آباد که قرار بود کنسرت سامان جلیلی و گروهش برگزار شود با نصب یک بنر اعلام کردند که به علت سانحه تصادف گروه سامان جلیلی کنسرت این گروه تا اطلاع ثانوی کنسل می‌باشد!
  ادامه مطلب ...

طنز : انتصاب بجا و شایسته‌ بنر در کشور!


آیدین سیار سریع در روزنامه قانون نوشت:
 
من نمی‌دانم چرا نحوه برخورد ما ایرانی‌ها با یک تکنولوژی یا امکانات جدیدی که در اختیارمان قرار می‌گیرد اینطوری است. اول استقبال می‌کنیم. بعد که شروع می‌کنیم به استفاده، مگر ول می‌کنیم؟ حاشا و کلا! تا مورد مذکور را به ابتذال نکشانیم و مسخره قضیه را در نیاوریم از پا نمی‌نشینیم.

در واقع مراحل برخورد ما با ابزار جدید به این ترتیب است: 1) استقبال و اظهار عشق به وسیله 2) استفاده کردن از وسیله و 3) به گند کشاندن قضیه و وسیله با هم 4) اعلام نفرت و بیزاری از وسیله ...  حالا مثال برای این گفته‌ها فراوان است.

مثلا همین وایبر خدابیامرز. کف و خون بالا می‌آوردیم آن قدر استفاده می‌کردیم. یکی از دوستان من به دلیل استفاده بیش از حد از وایبر به حالت از خودبیگانگی رسیده بود. صدایش که می‌کردیم اصغر! عصبانی می‌شد و می‌گفت چند بار بگم من اصغر نیستم، استیکر سوسیسم!؟ بسیار زندگی‌ها به خاطر همین وایبر از هم پاشیده شد، امراض روحی و روانی و مزاحمت و سوءاستفاده و به استیصال رسیدن از اضافه شدن بدون اجازه به گروه‌های عجیب (انجمن عاشقان فاطماگل، درمان سرطان با خارشتر، جمع اسکلای وایبر!) گوشه‌ای از مشکلاتی بود که ما برای وایبر درست کرده بودیم!

اما آیا این مشکلات بود که ما را از وایبر به تلگرام کوچ داد؟ خیر. فیلتر (کُند!؟) شد که رفتیم تلگرام.

با لب و لوچه‌ای آویزان و چشمانی مشتاق تلگرام را یک گوشه تنها گیر آوردیم و با تلاش شبانه روزی و همت مردم عزیز فعلا در تلاشیم تا ایشان را هم به درجه پیشرفته «خز» ارتقا دهیم. فعلا که مسئولان خط و نشان کشیده‌اند که چون استیکرهای غیراخلاقی ساخته می‌شود در تلاشند تا تلگرام را هم فیلتر کنند و معلوم نیست سرنوشت آن چه می‌شود. ولی همه این‌ها را گفتم تا به مد شدن نصب بنر اشاره کنم. (یکی نیست بگه آزار داری اصل حرفت رو آخر می‌زنی؟) واقعا این همه بنر در شهرها چه لزومی دارد؟ ما مسخره بنر زدن را هم درآورده‌ایم. طرف میره سفر بنر می‌زنیم، از سفر بر می‌گرده بنر می‌زنیم. می‌میره بنر می‌زنیم. مورد داشتیم فامیلش تو بخش بایگانی یکی از ادارات استخدام شده بنر زده انتصاب به جا و شایسته شما را به سمت مدیریت امور بایگانی اداره فلان که نشان از لیاقت و شایستگی شما دارد تبریک عرض می‌کنیم.
 
ادامه مطلب ...

آنجلینا تویی؟

- بازیگر معروفی هستم و تعریف از خود نباشه، از زیبایی ظاهری قابل توجهی نیز برخوردار می باشم، شوهر خوشتیپ و مایه داری هم دارم. نه یکی، نه دوتا، شیش تا بچه هم دارم. منتها کلا در زندگی ام احساس شادی نمی کنم، حس می کنم باید تغییر کنم و طور دیگری زندگی کنم.

چند وقت پیش تحت تاثیر صحبت یکی از کارگردان های ایرانی سعی کردم کمی آدم شوم، حتی در انتخاب فیلم هایم دقت بیشتری کردم. منتها از وقتی دوباره ایشان گفته اند من آدم بشو نیستم، خیلی گریه کردم و احساس می کنم دچار افسردگی شده ام. به نظرتون چیکار کنم؟
   ادامه مطلب ...

طنز / احمدی‌نژاد: بقایی یک شخص لاغراندامی بود که می‌آمد در جلسات

آیدین سیار سریع در روزنامه قانون نوشت:
 
محمود احمدی نژاد: عجیب است که می‌گویند معاون احمدی نژاد بازداشت شده است. ما اصلا بقایی نداشتیم در دولت. یک شخص لاغراندامی بود که می‌آمد در جلسات می‌نشست و ما هم بنا بر سیاست جذب حداکثری گفتیم اشکال ندارد، بنشیند. این که این روزها می‌گویند دولت نهم و دهم دفع حداکثری داشته (به خصوص روی تپه‌های کشور) این‌ها صحیح نیست. قدرت جذب ما آنقدر بالا بود که این شخص لاغراندام ... اسمش چی بود؟ آهان بقایی ... این آقا وقتی داشتیم برای سخنرانی در سازمان ملل می‌رفتیم نیویورک فامیل‌هایش را برداشت و آمد توی فرودگاه و گفت ما هم بیایم نیویورک! گفتیم باشه تو هم بیا. تعریف از خود نباشه ما یک روحیه سخاوتمندانه‌ای در حد ابوالحسن خرقانی داشتیم و روی سردر دولت نوشته بودیم: هرکه در این سرا درآید پستش دهید و از تخصصش مپرسید. به هرحال در دولت باز بود و خیلی‌ها می‌آمدند، از جمله آقای بقایی. یک آقای دیگری هم می‌آمد به اسم شریف ملک زاده که پیشاپیش عرض می‌کنم ایشان را هم نمی‌شناسم.
  ادامه مطلب ...

طنز : غرب خواب است و کوچک‌زاده بیدار

پوریا عالمی در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: مهدی کوچک‌زاده گفته: «آیا نماینده پارلمان اروپا این‌قدر بی‌تمدن و بی‌فرهنگ است که فرق بین لباس ملاقات رسمی با لباس خواب یا لباس میهمانی شب را نمی‌داند؟»

لباس ماریچه اسخاکه، نماینده هلندی پارلمان اروپا، در دیدار با علی لاریجانی، تبدیل به مسئله‌ای ملی شده که جمع زیادی مشغول حل این مسئله هستند.
  ادامه مطلب ...

طنز/ دفتر احمدی نژاد تکذیب کرد!

خبرانلاین: دفتر رییس سابق کشور و خادم فعلی ملت ایران در نامه های جداگانه ای تکذیب کرد.

به گزارش ستاد دریافت تکذیبیه های دفتر احمدی نژاد، بعد از نشست سخنگوی دستگاه قضا، دفتر رییس جمهور سابق در نامه ای تکذیب کرد!

متن این نامه بدین شرح است:
  ادامه مطلب ...