سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

مقاله دکتر ناصر فکوهی درباره نژادپرستی در ایران

دکتر ناصر فکوهی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مقاله ای با عنوان " هرزه‌گویان و نژادپرستان" در روزنامه شرق نوشت:

شاید گروهی از ما فکر می‌کردیم کابوس عوام‌فریبی و عوام‌گرایی، خاص تندروترین سیاست‌پیشگان بود که کلمات غیرمتعارف آنها در سطح ملی و بین‌المللی به واژگان و مفاهیم رایج تبدیل شد و از این راه تا امروز میلیاردها دلار هزینه مالی و هزاران ساعت هزینه زمانی بر دوش مردم و بودجه کشور گذاشته‌اند. شاید فکرمان این بود با رفتن آنها این ماجراها نیز تمام شده؛ شاید خیال می‌کردیم این دشنام‌ها با این آدم‌ها آغاز می‌شود و با همان‌ها هم پایان می‌یابد؛ شاید تصور می‌کردیم مردم و تحصیل‌کردگان ما باید از این‌گونه رفتارها و الفاظ و اندیشه‌های نامناسب و استفاده از توهین و فحاشی به یکدیگر و دیگران، به‌مثابه ابزار فکری، مصونیت داشته باشند... اما همه این تصورات با اتفاقاتی که این‌روزها درحال تکرار است، نادرستی خود را نشان می‌دهند.

 
ادامه مطلب ...

وقتی هدف «جریمه» است و پلیس، «راهنمایی» را فراموش کرده!

چند نفر را دور و اطرافتان می‌شناسید که تا به رانندگی فکر می‌کنند، مدام یاد جریمه می‌افتند و با روش‌های مختلف، سعی دارند ‌خلافی خودرویشان را چک کنند؟ دلیل این همه اضطراب چیست؟

به گزارش «تابناک»، هرچند تغییراتی که طی سالیان گذشته در حوزه پلیس راهنمایی و رانندگی کشور رخ داده، ‌توانسته به بهبود رانندگی ایرانیان و کاهش تخلفات حادثه‌ساز، به ویژه آن دسته تصادفاتی که به جرح و فوت می‌انجامند، منجر شود، ‌به جهاتی به رضایت شهروندان نرسیده است.
 
ادامه مطلب ...

این خانواده اروپایی، ایران واقعی را تبلیغ می کند

عصر ایران؛ فرورتیش رضوانیه - تاکنون گردشگران زیادی با خودروهای RV خود از ایران عبور کرده‌اند، اما مشهورترین آنها یک مرسدس است که بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی ایرانی آن را می‌شناسند، چون مدارک شناسایی و اموال صاحبان آن در کرج به سرقت رفت و بلافاصله به یک جنجال خبری تبدیل شد.

اما «کریستین ایوان» اکنون به دلیل دیگری شهرت دارد و ماجرای پول و پاسپورت‌های گمشده را فراموش کرده است. او پس از راه‌اندازی پروژه شخصی «Iran is Great»، ایران واقعی را به مردم اروپا معرفی می‌کند و به ابهامات آنها پاسخ می‌دهد. با توجه به این که از ابتدای ماجرای مشهور شدن خانواده ایوان در کنار آنها بوده‌ام، قصد دارم به این پرسش پاسخ بدهم که چرا آنها از وقت و انرژی خود هزینه می‌کنند تا مردم دنیا از زیبایی و شگفتی‌های ایران بدانند.
 
ادامه مطلب ...

سه زن و پسرهایشان!

سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.

در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.

زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.

دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .

هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :

پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟

زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.

سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .

پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛

چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند.

پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.

زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!

پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.

پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.

در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟

پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم.

منبع: سیمرغ

تجمع خودجوش یعنی این

عصر ایران – سال هاست که درباره برخی تجمع های غیر قانونی که غالبا به منظور به فشار به دستگاه های دولتی و دیگر نهادها برای محدود کردن پاره ای آزادی های فردی یا اجتماعی تشکیل می شود اصطلاح «خود جوش» اطلاق می شود. کار به جایی رسیده که منتقدان از این واژه به عنوان طعنه و طنز استفاده می کنند.

  به این معنی که وقتی گفته می شود تجمع خود جوش بوده یعنی نبوده و سازمان یافته و هدایت شده بوده است!

  این تجمع های خودجوش گاه برای کشور و دیپلماسی بسیار پرهزینه است و برخی تا سال ها اثرات خود را باقی می گذارند. کما این که تجمع در مقابل سفارت انگلستان در تهران به ورود آنان به محوطه که بر خلاف پروتکل های بین المللی و توام با خشونت بود به وارد کردن خسارت و قطع روابط انجامید.

  تجمعی اما خود جوش است که افرادی از گروه ها و سلیقه های مختلف و نه به صورت هدایت شده و سازمان یافته و در اعتراض به یک موضوع حاضر شوند و در تصاویر این تنوع و هدایت ناشدگی به چشم بیاید.  

  کافی است خوب دقت کنیم که در پایان مراسم آیا افراد با اتوبوس و ون به سازمان خود برگردانده می شوند یا متفرق می شوند و با وسایط شخصی یا تاکسی و اتوبوس و مترو یا حتی پای پیاده سراغ کار و درس و زندگی یا گرفتاری یا استراحت خود می روند.

  این تنوع هم واقعا باید طبیعی باشد نه این که به صورت باورناپذیری گاه تصاویر افرادی با ظاهر یا پوشش متفاوت هم منتشر شود تا این ابهام را بزدایند و بگویند سازمان دهی شده نبوده است.

  با این وصف، می توان تجمع 500 نفری مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران در روز شنبه 22 فروردین را خود جوش دانست و کافی است به تصاویر نگاه کنید. از هر طیفی چهره ای مشاهده می شود و این چینش هم طبیعی به نظر می رسد و از اتوبوس و هدایت سازمانی هم خبری نیست.

  انگیزه ها البته متفاوت است. غالبا از خبر تعرض و تجاوز به دو نوجوان در فرودگاه جده شوکه و خشمگین شده اند. انگیزه برخی هم که با گفتمان رسمی هم سوترند البته ایدیولوژیک وسیاسی و ابراز انزجار از حمله عربستان سعودی به یمن بوده و طبعا این گروه از جانب رسانه ها و نهاد های رسمی بیشتر تبلیغ شدند.


تجمع خودجوش یعنی این
  شماری هم البته پای هر تجمع و اعتراضی هستند که متوجه کشورهای عربی باشد و چون مشکل تاریخی با اعراب دارند یا احساس می کنند که دارند نه تنها در تجمع های اعتراضی که مسابقه فوتبال هم باشد حاضرند. همین چهارشنبه گذشته دیدیم که ورزشگاه آزادی در مسابقه پرسپولیس با النصر مالامال از جمعیت شد و چون این اتفاق تنها در دیدارهای ملی و باشگاهی با کشورهای عربی و خصوصا عربستان سعودی رخ می دهد می توان نتیجه گرفت که انگیزه های فرافوتبالی هم گاه در کار است.

  به لحاظ مذهبی نیز سنت گراترین افراد که وهابیت را قرائت انحرافی از اسلام می دانند پای ثابت اعتراض هستند. این تنوع که شامل مذهبی ترین و نیز باستان گراترین افراد و در عین حال واکنش ملی و عاطفی به خبر مشمئز کننده تعرض به دو نوجوان می شود این امکان را فراهم می سازد که از تجمع شنبه به عنوان «خودجوش» یاد کنیم و بی آن که ذره ای قصد طعنه در میان باشد بگوییم: خود جوش یعنی این.

تجمع خودجوش یعنی این

   خوب به چهره ها نگاه کنید. از همه طیف و تیپی هستند. هم با پوشش چادر هم با روسری. مثل همان که در خیابان ها و هر روزه می بینیم و نه دستچین و گزینش شده و شبیه مصاحبه های تلویزیونی با تیپ های مشابه که مثلا در مصاحبه های انتخاباتی همه می گویند رای می دهیم ولی بعد آمارهای رسمی از مشارکت 60 درصدی حکایت می کند و یعنی اگر مصاحبه ها فراگیر بود قاعدتا از هر سه نفر حتما یکی باید نظر متفاوت می داشت اما ندارد.

  اگر بخواهیم جنبه فکری و تعلق خاطر فرهنگی هم بدهیم هم ملی گراهایی که با کشورهای عربی مشکل دارند دیده می شوند و هم کسانی که به لحاظ مذهبی وهابیت را برنمی تابند.

  هم افرادی که انگیزه اصلی شان سیاسی است و تجاوز عربستان به یمن را برنمی تابند و حامی شیعیان حوثی هستند و البته انگیزه غالب و وجه عاطفی قضیه قطعا همان جریحه دار شدن احساسات عمومی از خبر تجاوز دو مامور و دو شرطه سعودی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده است چون واقعا برخورنده بود و برد رسانه ای هیچ خبری تا این اندازه نیست.

تجمع خودجوش یعنی این

   نگاه کنید. نه از اتوبوس های منتقل کننده خبری هست نه ازتیپ های یک شکل. نه یک طیف سنی خاص نه اصرار بر آن که خود را دانشجو بنامند یا بدانند.

    جمعیت زیادی البته نیست چون صبح شنبه و روز کاری است و شاید از 500 نفر هم فراتر نرود. اما واقعا خود جوش است. چون وقتی می گوییم «مردم» باید طیف ها و تیپ ها و پوشش های مختلف را شامل شود و حتی شاید گروه های متفاوت سنی را و هنگامی که می گوییم «خود جوش» یعنی خود جوشیده باشد و بی هماهنگی و هدایت و سازماندهی بیرونی و طبعا هر یک یا هر چند نفر یک گروه یا تفکر را نمایندگی می کنند و در کوی و خیابان و تاکسی و مترو هم شبیه  نظرات آنان را بشنویم نه آن که از فضای کلی جامعه صدایی شنیده شود و عده ای اما به نام همان مردم  و با داعیه خودجوشی تجمع کنند با فضای کلی جامعه.

باغ خدا، دست خدا، چوب خدا!

مردی در یک باغ درخت خرما را با شدت ‌تکان می‌داد و بر زمین می‌ریخت. صاحب باغ آمد و گفت ای مرد احمق! چرا این کار را می‌کنی؟ دزد گفت: چه اشکالی دارد؟ بنده خدا از باغ خدا خرمایی را بخورد و ببرد که خدا به او روزی کرده است. چرا بر سفره گسترده نعمتهای خداوند حسادت می‌کنی؟ صاحب باغ به غلامش گفت: آهای غلام! آن طناب را بیاور تا جواب این مردک را بدهم.
  ادامه مطلب ...

آقای وزیر ورزش! فوتبال، مثل پینگ پونگ نیست

 عصرایران؛ سروش بامداد- غروب چهارشنبه 19 فروردین ورزشگاه آزادی پس از سال ها 100 هزار تماشاگر را به خود دید که برای تشویق تیم پرسپولیس و استقبال ازسرمربی خارجی اما نام آشنای جدید تیم محبوب خود – برانکو ایوانکوویچ- به ورزشگاه رفتند و شاهد پیروزی تیم خود در برابر النصر عربستان سعودی بودند و شادمانانه به خانه بازگشتند.

  سال ها بود که ورزشگاه آزادی حتی در دربی های پرسپولیس و استقلال و مسابقات مهم تیم ملی نیز چنین مالامال از جمعیت نشده بود.
  ادامه مطلب ...