سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

داستان من و هویجی که پاک نشد (طنز)

فرزین پورمحبی/ ایسنا

من یک تئوری دارم به شرح ذیل دارم که اگر قسمت شود، تا همین عید امسال به قانون تبدیلش می‌کنم:

«کاری که نشده بیشتر دیده می شود تا آن کاری که شده!»

اما داستان و خاستگاهش هم این است:

اسمم فرزین است. بیست و هفت سال آزگار در کارخانه هویج پاک کنی در سمت سر هویج پاک‌کنی بدون هیچ عیب و ایراد و خبط و خطایی جان کندم و مخلصانه هویج پاک کردم. طی این مدت ذره ای از کارم کم نگذاشتم. به تصدیق همه در حال حاضر از بهترین پاک کنندگان هویج در کشور محسوب می شوم. اما... دریغ از آنکه کسی بهم بگوید: خرت به چند من؟ تشکر و قدردانی و تکریم و تشویق پیشکش! اصولا دیده نشده ام تا بخواهند همچین سوالی از من بپرسند. تا حدی که به‌تدریج - با کسب اجازه از آقای سارتر- داشتم به خودم و «اصالت وجودم» شک می کردم. حالا این را داشته باشید ...
 
ادامه مطلب ...

ممنوع التصویری باب اسفنجی!

اخیرا یکی از هفته نامه ها مدعی شده است که «بل و سباستین» ممنوع التصویر شده اند تا یک وقت با پخش این کارتون بچه های معصوم هوس نگهداری سگ نکنند؛ ما بعد از بررسی های بسیار طولانی به نتایج بسیار ارزشمندی رسیدیم و معتقدیم کارتون «شلوار مکعبی» و تمام شخصیت های کارتونی در این سریال بایستی برای همیشه ممنوع التصویر شوند.

 باب اسفنجی: وی در پوشش کارگری زحمت کش در یک رستوران، در حقیقت سعی در القای خوش مزه بودن همبرگرهای مک دونالد دارد. وی که کله ای مکعبی شکل دارد به هدف ورود مک دونالد در کشور در هر قسمت از خوشمزه بودن همبرگرهایش می گوید. کودکان معصوم با دیدن این کارتون روز به روز از کله پاچه و قرمه سبزی دورتر شده و دل به غذاهای اینچنینی می بندند.

علاوه بر آن باب اسفنجی که لقب «شلوار مکعبی» را نیز در محله دارد، قصد دارد اینگونه شلوارهای سخیف را مد کند. مضاف بر آن وی همواره «دراز آویز زینتی» می بندد.

از فسادهای اخلاقی نامبرده همین بس که با آنکه یک اسفنج است در رابطه ای خلاف قاعده با دختری که سنجاب است دوست شده است. وی با این اقدام خود قصد دارد روابط خارج از قاعده را ترویج دهد.

  ادامه مطلب ...

طنز: کوکب خانم تروریست پاکیزه ای بود!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : به گفته یک روزنامه عربی به تازگی یک کتاب درسی در عربستان سعودی به چاپ رسیده است که محتوای آن بر انجام عملیات تروریستی علیه برخی اقشار جامعه از جمله خبرنگاران تاکید دارد. خبرنگار بی قانون اطلاع یافته که این کتاب درسی با الگوبرداری از کتب درسی کهن ایرانی به رشته تحریر درآمده است. خلاصه بخش هایی از این کتاب های درسی را می توانید در ادامه بخوانید:

1) کوکب خانم مادر عباس زنی پاکیزه، دلسوز و متعهد است. او وسایلش را همیشه در انبار مهمات نگاه می دارد. روی مهمات پارچه ای می اندازد تا گرد و خاک بر آنها ننشیند و کسی آنها را نبیند. کوکب خانم معمولا در مقابل خبرنگاران خیلی تمیز کار می کند و هیچ ردپایی از خود به جا نمی گذارد. او هر روز از اهالی رسانه چیزی درست می کند. گاهی به آنها مایه پنیر می زند و پنیر درست می کند، گاهی مایه ماست می زند و ماست می بندد، یک بار هم یک خبرنگار را توی چرخ گوشت انداخت و کوکتل مولوتف که یک غذای محلی روسی است درست کرد. روزی عده ای از دِه سرزده به خانه کوکب خانم آمدند. کوکب خانم که چیزی در خانه نداشت رو به عباس گفت: پسرم برو یکی از روزنامه ها را توقیف کن و اعضای تحریریه اش را بیاور. کوکب خانم در مدت کوتاهی سوسیس خبرنگار درست کرد. عباس گفت: چه غذاهای خوشمزه ای. خدا را شکر می کنم که این همه نعمت های خوب آفریده است.
2) پطروس پسری ساکن آمستردام هلند بود. روزی خبرنگاری را دید که در گوشه ای از آمستردام نشسته بود و اطلاعات اضافه از او نشت می کرد. پطروس به سمت خبرنگار شتافت و از آن روز به بعد دیگر اطلاعات اضافه از او نشت نکرد.
  ادامه مطلب ...

طنز/ از احمدی ن‍ژاد تا کیم جونگ اون؛ 6 نامزد نوبل2016 را بشناسید

د‌ر حالی که همه منتظر بود‌ند‌ تا جایزه نوبل صلح به جان کری و جواد‌ ظریف نه، به پاپ فرانسیس نه، به آنگلا مرکل هم نه حد‌اقل به د‌نیس موکوگ، پزشک زنان اهل کنگو که د‌ر بین کاند‌ید‌اهای د‌ریافت نوبل 2015 قرار د‌اشت برسد‌ این جایزه به کمیته چهارجانبه ناظر بر گفت و گوهای ملی تونس رسید‌.

از آنجایی که تصمیمات کمیته صلح نوبل هر سال عجیب و غریب‌تر می شود‌ بعید‌ نیست سال بعد‌ نوبل صلح به شخصیت‌های زیر تعلق بگیرد‌:

- محمود‌ احمد‌ی نژاد‌ به خاطر جهد‌ی که د‌ر رفتن به مراسم ختم د‌ارد‌ و تلاشی که برای تسلای خاطر بازماند‌گان انجام می‌د‌هد‌.
  ادامه مطلب ...

یک پرده از دست دادن ظریف و اوباما

یک پرده از دست دادن ظریف و اوباما
#آیدین_سیارسریع

محمدجواد ظریف در یکی از راهروهای سازمان ملل مشغول قدم زدن است که ناگهان می بیند باراک اوباما هم در همان مسیر از دور می آید. استرس تمام وجودش را می گیرد. تصمیم می گیرد جایی برای پنهان شدن پیدا کند. دستگیره در یکی اتاق های راهرو را که رویش نوشته wc را می پیچاند ولی در قفل است، بوی غریبی می آید و صدایی از داخل می گوید: اهممم ... ظریف با خواهش و تمنا می گوید: مستِر زود تموم کن کار داریم. شخص نشسته در اتاق چیزهایی می گوید و در آخر تاکید می کند که: آب قطع است. حرفش دوپهلو به نظر می آید ولی ظریف وقتی برای کشف سخنان رمزی یک مقام سعودی در وضعیت اضطرار را ندارد. وزیر خارجه کشور که قطرات عرق بر پیشانی اش نشسته با استرس در بعدی را امتحان می کند، در به راحتی باز می شود، تصویری را می بیند و می گوید «یا جد مونیکا لوینسکی» و سریع در را می بندد. دیگر دری در مسیر باقی نمانده است. کانال کولر را امتحان می کند، آن هم محکم سر جایش چسبیده است و باز نمی شود. از فکر برخورد با اوباما و عواقبش تپش قلب گرفته است. دائم کیهان، کوچک زاده، کریمی قدوسی توی سرش می چرخند. «آیا وقت آن نرسیده است...»، «تا کی مماشات با خیانتکاران؟»، «بیرون آمدن دست امریکایی از آستین انگلیسی» و ... اوباما داشت نزدیک و نزدیک تر می شد. رسید به فاصله پنج متری. دیگر چاره ای نبود. ظریف خودش را از روبرو چسباند به دیوار و طوری که صورتش دیده نشود مماس با دیوار آهسته با قدم های نرم حرکت کرد. داشت به سلامت از کنار اوباما و کری رد می شد که این جان کری از خدا بی خبر که الان با این سن و سال قاعدتا باید پیرچشمی داشته باشد از پشت ظریف را شناخت و سریع گفت: Hey ! Mr javad ... ظریف آخرین تلاش هایش را هم کرد و همانطور که رویش به دیوار بود گفت: I am a artificial flowe.who is javad?. (جواد دیگه کیه؟ من گل مصنوعی ام) ولی این حربه هم افاقه نکرد و ظریف بالاخره مجبور شد برگردد. با این که تحت فشار بود خودش را عادی نشان داد و گفت: اِ ! شمایین. ببخشیدا، من گاهی فکر می کنم گلم. ناگهان اوباما دستان بلند و کشیده اش را به سمت ظریف دراز کرد. وزیر خارجه خودش را عقب کشید و با وحشت گفت: این چیه دیگه؟ میخوای چیکار کنی؟

  ادامه مطلب ...

طنز / سازم کوک نیست

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
میلاد خوشخو در افتاب یزد نوشت: من که پول رفتن به استانبول را نداشتم آقای رییس جمهور. اما وقتی دیدم گاهی برایمان شرح فتوحات و آلام می‌دهید، گفتم دستم آویزان دامن‌تان باشد بلکه مقدرات‌مان برگشته و خوشمزه جلوه کند.یادتان می‌آید روز انتخابات وقتی همه فکر می‌کردند شوت شما به سمت دروازه حریفان به تیرک عمودی برخورد کرده و در برگشت مجدد شانس گل زدن دارید، چه اتفاقی رخ داد؟ بله... خوب به خاطر دارید که ضربه تماشایی شما با سایش به سر یکی از عارفان میدان، مماس با تیرک وارد دروازه شد تا همه انگشت به دهان بمانند. هرچند که بعضی‌ها گل را به نام آن بازیکن عارف ثبت کردند، اما لطفا فراموش نکنید ما هم این وسط یک حرکت بدون توپ ریز داشتیم که فضا را برای شما باز کرد. این که می‌گویم حرکت بدون توپ ریز، یعنی واقعا ریز. چون ما مثل طرفداران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شما بیشمار نبودیم که حالا امروز بعد از پیروزی، لاف و رجز پسا ظفر برایتان تکه پاره کنیم. نخیر! ما فقط چند نفر بودیم که برای شنیدن دوباره آواز شجریان، هم قسم شدیم تا بار دیگر روی آن برگه سفید اسمی بنویسیم و به همان جعبه چوبی که هنوز شیشه‌ای نشده بیندازیمش. اسم شما را آقای رییس جمهور!
 
ادامه مطلب ...

تصویر: تشکیل کمپین «من یک نوزاد هستم»/ اعتراض نوزادان به «سخنان توهین آمیز دکتر علی مطهری»

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در پی اظهارات اخیر دکتر علی مطهری مبنی بر اینکه «به یکی از افراد که به آقای هاشمی توهین می کرد گفتم، زمانی که این‌ها در زندان شکنجه می‌شدند، شما پستانک در دهانت بود» موجی از اعتراضات و کمپین‌ها در فضای مجازی به راه افتاده است.

براساس مشاهدات خبرنگار «انتخاب» ؛ مردم در فضای مجازی و شبکه های مختلف اجتماعی با هشتگ #من_یک_نوزاد_هستم و من_هم_یک_نوزاد_هستم و #من_یک_نوزاد_پستانک_به_دهان_هستم همچنان در حال اعتراض به این گفته او هستند.

تهیه کنندگان این هشتگ ها که عمدتاً شامل والدین نوزادان می شوند ، اعلام کرده اند که دکتر علی مطهری قصد داشته به نوزادان توهین کند.

در عین حال، صاحبین داروخانه ها نیز نسبت به این بخش از سخنان مطهری که به «پستانک» اشاره کرده ، اعتراض کرده اند و معتقدند این بخش از سخنان وی، مصداق بارز توهین به پستانک فروشی ها (داروخانه ها) و استفاده کنندگان از آن (نوزادان) است.

تصویر: تشکیل کمپین «من یک نوزاد هستم»/ اعتراض نوزادان به «سخنان توهین آمیز دکتر علی مطهری»