سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی

چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی

سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
  ادامه مطلب ...

که لاله هم به چمن داغدار می آید

بیا که بار دگر گل به بار می آید
بیار باده که بوی بهار می آید

هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل
که گل شکفته و بانگ هزار می آید
  ادامه مطلب ...

مگر ز دیدن تو سیر میشود دل من

به یک نگاه تو تطهیر میشود دل من
به یک کرشمه نمک گیر میشود دل من

مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه
شکسته بسته ی تقصیر می‌شود دل من
  ادامه مطلب ...

به عالمی شده روشن که آفتاب پرستم

نگاه کن که نریزد، دهی چو باده بدستم
فدای چشم تو ساقی، بهوش باش که مستم

کنم مصالحه یکسر به صالحان می کوثر
بشرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم
  ادامه مطلب ...

تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی

به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
  ادامه مطلب ...

شانه به شانه

دست به دستِ مدّعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیبِ من جانبِ خانه می روی!

بی خبر از کنارِ من، ای نَفَسِ سپیده دم
گرم تر از شراره ی آهِ شبانه می روی
  ادامه مطلب ...

سال نو

سال جدید میلادی مبارک باد

سالی به دور از جنگ، خشونت، فقر، بیماری و استرس برایتان آرزومندم