سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

یلدا

جشن یلدا که نمادی از پیروزی صبح امید بر شام پلید و سیاه بر تو هموطن عزیزم مبارک باد 

 

 

 

 

ضمنا این جشن بزرگ را که سالروز تولد یلدای عزیز من است به وی شادباش ویژه می گویم. عمرت دراز بادا مهربانم.

ملا نصرالدین

پادشاه برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزانی از مجازاتت درمی گذرم . ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند . عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟ ملانصرالدین می فرماید : انشاءالله در این سه سال یا شاه می میرد یا خرم

 

 

 

منبع: ایمیل یکی از دوستان 

خرید معجزه

 

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود , شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت میکنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند . پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمیتوانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد . سارا شنید که پرد آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد.
ادامه مطلب ...

قسم

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
 
سهراب

عیب کوچک عروس

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند.پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت ایندختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

ادامه مطلب ...

خبر بد

مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".
چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح – با لباس سبز رنگ – از آن خارج می شود. مرد نفسش را در سینه حبس می کند. دکتر به سمت او می رود. مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند...

ادامه مطلب ...

وقتی خدا به قولش عمل می‌کند

نویسنده وبلاگ "مسئولیت و سازندگی" در مطلبی با عنوان "وقتی خدا به قولش
عمل می‌کند" نوشت:

چند روزی به آمدن عید مانده بود.



بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های
خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر
کلاس و شروع کرد به درس دادن.

ادامه مطلب ...