پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : میلاد
خوشخو در افتاب یزد نوشت: من که پول رفتن به استانبول را نداشتم آقای رییس
جمهور. اما وقتی دیدم گاهی برایمان شرح فتوحات و آلام میدهید، گفتم دستم
آویزان دامنتان باشد بلکه مقدراتمان برگشته و خوشمزه جلوه کند.یادتان
میآید روز انتخابات وقتی همه فکر میکردند شوت شما به سمت دروازه حریفان
به تیرک عمودی برخورد کرده و در برگشت مجدد شانس گل زدن دارید، چه اتفاقی
رخ داد؟ بله... خوب به خاطر دارید که ضربه تماشایی شما با سایش به سر یکی
از عارفان میدان، مماس با تیرک وارد دروازه شد تا همه انگشت به دهان
بمانند. هرچند که بعضیها گل را به نام آن بازیکن عارف ثبت کردند، اما لطفا
فراموش نکنید ما هم این وسط یک حرکت بدون توپ ریز داشتیم که فضا را برای
شما باز کرد. این که میگویم حرکت بدون توپ ریز، یعنی واقعا ریز. چون ما
مثل طرفداران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شما بیشمار نبودیم که حالا امروز
بعد از پیروزی، لاف و رجز پسا ظفر برایتان تکه پاره کنیم. نخیر! ما فقط چند
نفر بودیم که برای شنیدن دوباره آواز شجریان، هم قسم شدیم تا بار دیگر روی
آن برگه سفید اسمی بنویسیم و به همان جعبه چوبی که هنوز شیشهای نشده
بیندازیمش. اسم شما را آقای رییس جمهور!