سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

مگر ز دیدن تو سیر میشود دل من

به یک نگاه تو تطهیر میشود دل من
به یک کرشمه نمک گیر میشود دل من

مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه
شکسته بسته ی تقصیر می‌شود دل من
  
قسم به صبح جمال تو پشت پنجره ات
دخیل نامه ی شبگیر می‌شود دل من

سرشک حاجت هر کس که میچکد بر خاک
کنار پنجره تصویر می‌شود دل من

به چشم آینه های حرم که می‌نگرم
هزار مرتبه تکثیر می‌شود دل من

به روی آب نماهای صحن نو چون موج
به عشق و عاطفه درگیر می‌شود دل من

به شوق آنکه به پابوس زائرت برسم
به جای اشک سرازیر می‌شود دل من

چگونه قصد زیارت کنم برای وداع
مگر ز دیدن تو سیر میشود دل من

محمدجواد غفورزاده ( شفق)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد