ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رحمی به دل سوخته بی سر و پا کن
درد دل درویش و تمنای نگاهی
زان چشم سیه مست به یک غمزه دوا کن
گر لاف زند ماه که ماند به جمالت
بنمای رخ خویش و مه انگشتنما کن
ادامه مطلب ...