سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

خسرو خوبان

ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رحمی به دل سوخته بی سر و پا کن

 درد دل درویش و تمنای نگاهی
زان چشم سیه مست به یک غمزه دوا کن

 گر لاف زند ماه که ماند به جمالت
بنمای رخ خویش و مه انگشت‌نما کن
  
 ای سرو چمان از چمن و باغ زمانی
بخرام در این بزم و دو صد جامه قبا کن

 شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
ای دوست بیا رحم به تنهایی ما کن

 با دلشدگان جور و جفا تا به کی آخر
آهنگ وفا ترک جفا بهر خدا کن

حزنی اصفهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد