سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

آریوبرزن

عصر ایران: یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران در زمان هخمنشیان آریوبرزن بود که در زمان حمله اسکندر مقدونی به ایران از سرزمین خود با شجاعت دفاع کرد و در این راه کشته شد .عده ای او را از اجداد کرد ها یا لر ها می دانند.

اسکندر مقدونی پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان که به جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gqugamele مشهور است در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح ،بابل و شوش و استخر (در استان فارس کنونی) را از آن خود ساخت و تصمیم به دست یافتن به پارسه گرفت و به سوی پایتخت ایران حرکت کرد .

اسکندر سپاه خود را به دو بخش تقسیم کرد . یکی از بخش ها به فرماندهی شخصی به نام پارمن یونوس از راه جلگه رامهرمز و بهبهان به سوی پارسه حرکت کرد و خود اسکندر نیز با سپاه سبک اسلحه از راه کوهستان (کو ه های کهگیلویه) روانه پایتخت ایران شد و در تنگه های در بند پارس (برخی آن را تک آب و گروهی آن را تنگ آری می دانند) با مقاومت ایرانیان روبرو شد.

ادامه مطلب ...

برتراند راسل

اشکال دنیا این است که جاهلان مطمئن هستند و دانایان مردد!!!!

 

ایویچ

تومیسلاو ایویچ،‌سر مربی اسبق تیم ملی ایران درگذشت. بسیاری معتقدند درخشش نسبی تیم ایران در جام جهانی ۹۸ مدیون این مربی بود. به هر حال در برگناری او مسائل سیاسی دخیل بود و مانع از نتیجه گیری بهتر در جام جهانی شد.

روحش شاد.

عمق فاجعه

تیم امید ایران با شکست ۲ بر صفر از عراق بار دیگر از صعود به المپیک باز ماند. طی ۶ سال گذشته و خصوصا بعد از ادعای مضحک بعضی ها مبنی بر اینکه باید بین ۴ تیم اول جام جهانی باشیم، در تمام رده های سنی به فلاکت افتاده ایم. اما عمق فاجعه جای دیگریست. با وجودیکه ایران بازی رفت را در عراق ۰-۱ برد، چند ساعت قبل از بازی برگشت اعلام می‌شود که نتیجه آن بازی ۳-۰ به سود عراق اعلام شده است. چرا؟؟؟؟؟

ادامه مطلب ...

فدریکو گارسیا لورکا

چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم
! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس ...
فدریکو گارسیا لورکا

دعا

خدایا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده ! تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد ، و روزهای خوشش برای دیگری ...!!!
از: دکتر علی شریعتی

ذسته گل

مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.

وقتی از گل فروشی خارج شد دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.
ادامه مطلب ...