سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

لیلی وش

نمی دانم چه در پیمانه کردی
تو لیلی وش مرا دیوانه کردی

چه شد اندر دل من جا گرفتی
مکان در خانۀ ویرانه کردی

زدی از هر طرف آتش بجانم
مرا بیچاره چون پروانه کردی
  ادامه مطلب ...

گلشن که اقامتگه هر خار و خسی نیست

دور از تو در این شهر مرا هم نفسی نیست
فریاد کنم از دل و فریادرسی نیست

دل شاد به مهر دگری کی شود ای دوست
گلشن که اقامتگه هر خار و خسی نیست
  ادامه مطلب ...