سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

اربعین

فرا رسیدن اربعین حسینی بر عاشقان حضرتش تسلیت باد

شعر مساله ساز

ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮ ﺷﺪ ﺷﻌﺮﻡ ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ!
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽِ ﺗﻮ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪِّ ﻣﺠﺎﺯ ﺍﺳﺖ ..

ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﻏﺰﻝ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺻﻼﺣﯿﻪ ﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ!!

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺗﺶ - ﻧﻔﺴﻢ ﻣﻦ
ﺣﺘّﯽ ﻫﻮﺱ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺭﻭﺡ ﮔﺪﺍﺯ ﺍﺳﺖ
  ادامه مطلب ...

حرف هایی که می تواند نان شود!

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همان ها که به نتیجه مذاکرات فشرده هسته ای در وین که تمدید 7 ماهه توافق موقت ژنو وآزاد سازی ماهانه 700 میلیون دلار از اموال بلوکه شده بود با واژه " هیچ" واکنش نشان دادند، درباره سخنان اخیر رییس جمهوری در مراسم سالروز 16 آذر – روز دانشجو- تیتر زدند: "حرف هایی که برای مردم نان نشد."
 
ادامه مطلب ...

نصیحت مادر


دهقانی با زن و تنها پسرش در روستایی زندگی می کرد. خدا آنها را از مال دنیا بی نیاز کرده بود . مرد دهقان همیشه پسرش را نصیحت می کرد تا در انتخاب دوست دقت فراوان کند و افراد مناسبی را برای دوستی برگزیند سالها گذشت تا اینکه پدر از دنیا رفت. تمام اموال و املاکش به پسرش رسید.

پسر کم کم نصیحتهای پدر را فراموش کرد و شروع به ولخرجی کرد، و در انتخاب دوستان بی دقت شد. هر هفته مهمانی می داد و خوش می گذراند. روزها می گذشت و پسر برای تامین هزینه های خود هر بار تکه ای از زمین های پدرش را می فروخت.
 


 
مادرش که شاهد کارهای او بود،  سعی می کرد پسرش را متوجه اشتباهش بکند . یک روز پسر برای اینکه خیال مادرش را راحت کند به او قول داد  که دوستانش را آزمایش کند تا به وی نشان دهد در مورد دوستانش اشتباه می کند و او دوستان خوبی دارد.

فردای آنروز پسر در حالیکه مشغول غذا خوردن با دوستانش بود ، گفت :” چند هفته ای است که موشی نابکار در منزل ما لانه کرده است و  امان ما را بریده است . دیشب نیز دسته هاون را با دندانهایش ریز ریز کرده است.

آنها در دلشان به ساده لوحی او خندیدند و او را مسخره کردند که چطور ممکن است موش یک جسم فلزی را بجود ، ولیکن حرفهای او را تایید کردند و گفتند:” حتمأ دسته هاون چرب بوده و اشتهای موش را تحریک کرده است.

پسر نزد مادرش رفت و گفت :” ماجرای عجیبی را تعریف کردم ولی آنها به من  احترام گذاشتند و به روی من نیاوردند .” مادر گفت: ” دوست خوب کسی هست که حقایق را بگویید نه آنکه دروغ تو را راست پندارد.” ولی پسر نپذیرفت.

مادر مرد و پسر به کارهای خود ادامه داد تا تمام ثروتش را به باد داد .

روزی خیلی گرسنه بود، به دوستانش رسید که در کنار سفره ای مشغول غذا خوردن بودند در کنار آنها نشست به امید آنکه تعارفی بکنند و او هم بتواند از آن سفره لقمه ای بردارد ، ولیکن آنها به روی خود نیاوردند . پسرک شروع به تعریف کرد که :” قرص نانی و تکه ای پنیر دیشب کنار گذاشته بودم ولیکن موشی تمام آنرا خورد.

” دوستانش او را مسخره کردند و گفتند :” چطور ممکنست موشی یک نان درسته را بخورد .” پسر به آنها گفت : ” چطور موش می تواند دسته هاون را بخورد ولی نمی تواند یک نان درسته را بخورد . ”

به یاد پندهای مادرش افتاد و فهمید چقدر اشتباه کرده است ولیکن افسوس که دیگر دیر شده بود و راهی نداشت.


منبع: عصر ایران

خواص پرتقال

این میوه زمستانی دارای خواص بیشماری است، پیشنهاد می‌کنیم روزی یک عدد پرتقال را میل کنید تا سالم، جوان و بدنی قوی داشته باشید.

پرتقال شیرین یا ترش هر دو دارای کلسیم، فیبر، ویتامین C است واز مزایای متعددی برخوردار است. هر ۱۰۰ گرم پرتقال دارای ۶۹ کیلوکالری، مملو از فیبر و ۴۰ میلی‌گرم کلسیم است که سه چهار برابر بیشتر از سایر میوه هاست.

اسیدهای آلی این میوه کمک به جذب آسان‌تر کلسیم می‌کند، ۱۰۰ گرم پرتقال به طور متوسط دارای ۵۵ میلی‌گرم ویتامین C است. به بزرگسالان توصیه می‌شود روزی ۸۰ گرم پرتقال میل کنند.

مطالعات علمی بیشماری نشان داده‌اند که مصرف منظم پرتقال خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی، برخی سرطان‌ها مانند سرطان دهان، مری، معده و حلق و سایر بیماری‌های تنفسی و مزمن را کاهش می‌دهد و در تحقیقات ثابت شده است پوست پرتقال از خواص آنتی اکسیدان و آنزیم‌های مهم برخوردار است که در خود پرتقال کمتر وجود دارد. این میوه زمستانی به دلیل داشتن ویتامین C روند پیری را کند می‌کند.
 
ادامه مطلب ...

برخورد امیرکبیر با شاعر چاپلوس


پارسینه: میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی از شاعران بزرگ دربار فتحعلیشاه و دربار محمدشاه با لقب «حسان‌العجم» و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه بود.

او شاید اولین شاعر ایرانی است که به زبان فرانسه تسلط داشت و در ریاضیات، کلام، حکمت و منطق نیز استادی مسلم به شمار می‌رفت

165 سال پیش از این او چکامه بلند و غرّایی در مدح و ثنای امیر کبیر سروده و در وصف امیر، او را جانشین وزیر ظالم قبلی یعنی حاج میرزا آقاسی نامیده بود:
  ادامه مطلب ...

جزا در روز قیامت!

ک سال رئیس بخارا به حج رفت. چون به نزدیک عرفات رسید، درویشی پیش او آمد با پای برهنه و تاول زده، تشنه و گرسنه به رئیس بخارا گفت: «آیا روز قیامت جزای من مثل جزای تو باشد؟»

رئیس جواب داد: «حاشا که خدای عزوجل من را چون جزای تو دهد، زیرا که من متمول هستم و به فرمان خدا آمدم و تو برخلاف فرمان خدا آمدی.»  قابوسنامه

منبع: جام نیوز