سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

وصل یار

از روی مهت ز هوش رفتم یار

از طره مویت، شکوه کردم بسیار

یارا تو دمی مرا به وصلت برسان

سیراب نما مرا ز وصل و دیدار


علی واعظ بزرگی

97/7/12

دل شیدا

در بند تمنای وصالم یارا

تحویل بگیر تو این دل شیدا را

ما را به نگاه پر نفوذت یکدم

مهمان بنما و صبح کن یلدا را



علی واعظ بزرگی

97/7/12

دل آهنین

از شراب چشم تو من مست مستم نازنین

خالقت را من دمادم می فرستم آفرین

کاش می شد نرمتر باشی تو با من ای عزیز

گوئیا در سینه داری یک دلی بس آهنین



علی واعظ بزرگی

96/12/14