سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

جشن آب پاشونک

ایرانیان باستان که علاقه وافری به پدیده های طبیعی داشتند، در زمان های مختلف و به جهت شکرگذاری به درگاه خالق جشن هایی را بر پا میب نمودند. چرا که اعتقاد داشتند شادی و سرور به معنای رضایت از زندگی و مواهب اعطا شده از سوی خداوند است.

یکی از این جشن های باستانی، جشن آب پاشونک یا آبریزگان یا ابریزان است که همه ساله در نخستین روز از فصل تابستان برگذار می شود. در این روز مردم به روی هم اب می پاشند و برای یکدیگر سالی پر از باران و وفور نعمت آرزو می کنند.

  

پیدایش جشن آب پاشونک بنا به روایت ابوریحان بیرونی دانشمند و محقق بزرگ ایران زمین به زمان پادشاهی جمشید باز می گردد. به موجب این روایت، در آن دوران، به قدری شمار آدمیان و حیوانات زیاد شده بود که از گنجایش زمین فراتر میرود. لذا خداوند زمین را به میزان سه برابر بزرگتر کرد و فرمان داد تا مردمان غسل کرده و از گناه و آلودگی مبرا گردند.

روایت های دیگری هم در خصوص پیدایش جشن آب پاشونگ یا آبریزگانم وجود دارد. مثلا فقیه همدانی در قرن سوم عنوان نمود که در دوران پادشاهی پیروز فرزند یزگرد که به پیروز اول شهره بود، در ایران زمین 7 سال پیاپی باران نبارید اما به مدد پادشاهی هوشمندانه پیروز، قحطی بوجود نیامد و کسی از گرسنگی جان نباخت تا آنکه سرانجام باران بارید و به یمن بارش باران، مردم جشن و سرور به پا کردند.

روایت سوم می گوید روزی کیخسرو در حالی گه از جنگ با افراسیاب باز می گشت در حوالی ساوه برای استفاده از آب چشمه ای از کوه بالا می رود و به محض رسیدن به چشمه، فرشته ای زیباروی می بیند و با دیدن او از هوش می رود. بیژن پسر گودرز برای به هوش آوردن پادشاه، به صورت او آب می پاشد. شاه به هوش می آید و بدین گونه جشن آب پاشونک ایجاد می شود.

روایت دیگری هم هست مبنی بر اینکه به هنگام بازگشت پیروزمندانه یکی از شاهان باستانی از جنگی بزرگ، شاه در کنار قنات روستای زلف آباد اتراق نموده و برای شستن دست و روی به کنار آب می رود که بانویی پری سیما را در خیال تصور می کند و مشتی آب به روی او می پاشد.

 

جشن آب پاشونک گرامی باد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد