سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین

چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین

بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین

مانده ام با آب چشم و آتش دل ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
  
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان اکنون ببین

سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجران است اینجا موج موج خون ببین


ه.الف.سایه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد