سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

بهار آمده است

بر تن شاخه های خشکیده

شکوفه ها ی سپید می خندند

با وزش هر نسیم

خنده کنان می رقصند

بلبل خوش الحان

می زند چهچه ها

غنچه ها، شاد و سرمست

می سرایند سرود

دور کنید غم ها را

شادی آید به سرا

که بهارآمده است

موسم گشت وگذار

موسم سبزه و گل

بوی یار آمده است

و بهار آمده است




علی واعظ بزگی 26 اسفند 1400


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد