هر سو که دویدیم همه سوی تو دیدیم
هر جا که رسیدیم سر کوی تو دیدیم
هر قبله که بگزید دل از بهر عبادت
آن قبله ی دل را خم ابروی تو دیدیم
هر سروِ روان را که در این گلشن دهر است
بر رسته به بستان و لب جوی تو دیدیم
از باد صبا بوی خوشت دوش شنیدیم
با باد صبا قافله ی بوی تو دیدیم
روی همه خوبان جهان بهر تماشا
دیدیم ولی آینه ی روی تو دیدیم
در دیده ی شهلای بتانِ همه عالم
کردیم نظر نرگس جادوی تو دیدیم
هر عاشق دیوانه که در جملگی توست
بر پای دلش سلسله ی موی تو دیدیم
سر حلقه ی رندانِ خرابات مغان را
دل در شکن حلقه ی گیسوی تو دیدیم
از مغربی احوال مپرسید که او را
سودا زده ی طره ی هندوی تو دیدیم
شمس مغربی