سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سیاسی است


ملا سوار خر شد گفتند این سیاسی ست
بایرامقلی پدر شد گفتند این سیاسی ست


در داستان گلعنبر نُه بار بچّه زایید
نُه تا همه پسر شد گفتند این سیاسی ست
 
دل می خورند و قلوه خوبان شهر با هم
تا شام ما جگر شد گفتند این سیاسی ست


هنگام آب خوردن دستم به مانعی خورد
لیوان ما دمر شد گفتند این سیاسی ست


یارو قمر قمر گفت گفتند بی خیالش
تا ماه ما قمر شد گفتند این سیاسی ست


دانشجویی ز کرمان از بخت بد هنر خواند
یک روز باهنر شد گفتند این سیاسی ست


یک چشم عمه چپ بود گفتند اجتماعی ست
بابا بزرگ کر شد گفتند این سیاسی ست


اشتر جملچه زایید گفتند این عجیب است
گاو حسن بقر شد گفتند این سیاسی ست


گفتند اعتراضات کار برنج هندی ست
کوبا پر از شکر شد گفتند این سیاسی ست


روزی کنار دریا موجی عظیم آمد
شلوار شیخ  تر شد گفتند این سیاسی ست


در فوتبال روزی دروازه بان زمین خورد
دردش که بیشتر شد گفتند این سیاسی ست


عطّار نسخه ای بست گفتند شبهه ناک است
خیّام کوزه گر شد گفتند این سیاسی ست


شاعر به فکر افتاد مردن چه چیز خوبی ست
آماده سفر شد گفتند این سیاسی ست


منبع: ایمیل یکی از دوستان 

نظرات 1 + ارسال نظر
تبادل لینک سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:54 ب.ظ http://shop7.9rang.com/product.php?id=125

سلام

سیستم تبادل لینک هوشمند

*اطلاعات لینک ما:

عنوان: آموزش خیاطی

آدرس: http://shop7.9rang.com/product.php?id=125

پس از قرار دادن لینک بالا در سایت خود، از طریق سایت زیر لینک خود را درج کنید

http://link.9rang.com

*تبادل لینک باعث افزایش بازدید و ورودی گوگل میشود.

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد