سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

بهشت و جهنم

 

 

 

: عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست .

 

پرسیدند

 

کجا میروی؟

 

 گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم تا 

 

مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،

 

 نه به خاطر رفاه در بهشت و ترس از جهنم !!  

 

 

منبع: ایمیل یکی از دوستان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد