سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

شریعتی و قرآن

قرآن کتابی است که با نام خدا آغاز می شود و با نام مردم پایان می پذیرد.کتابی آسمانی است اما بر خلاف آنچه مؤمنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند، بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد !
کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از ۳۰ سوره اش از پدیده های مادی و تنها ۲ سوره اش از عبادات ! آن هم حج و نماز !
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست
کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم تعلیم انسان با قلمآن هم در جامعه ای و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست ……….
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند ، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد ، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت ، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی ؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد ،
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است ؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته ،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ، ‌یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند ! اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت ! ” گویی مسابقه نفس است
قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری ؟ ای کاش آنانکه ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش
نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است . آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم .
___________
علی شریعتی ، برگرفته از پدر مادر ما متهمیم ، مجموعه آثار ۲۲
نظرات 2 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:34 ق.ظ

احسنت بر دکتر. تفکرش هنوز با طراوت و زنده است و حرفش حرف روز

نیلوفر مردابی چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ



سلام دوست خوبم

عالی بود آفرین بر حسن سلیقه ات

روح دکتر عزیز هم شاد و یادش گرامی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد