سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

حکمت خیام

روزی کسی به خیام خردمند ، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت،  گفت : شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی درگذشت ؟!

خیام پرسید : این پرسش برای چیست ؟ آن جوان گفت : من تاریخ درگذشت همه خویشانم  را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم  گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...

خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی ! خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست زندگان و مستمندان را بگیری تا نمیرند. تو به دنبال مردگانت هستی ؟!... بعد پشتش را به او کرد و گفت مرا با مرده پرستان کاری نیست و از او دور شد.


منبع: ایمیل ارسالی گروه ریور


نظرات 1 + ارسال نظر
یلدا چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ

ملت ما که به مرده پرستی معروفن....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد