سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

لیلا!!!

یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی

اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره، به دیوار تکیه داده و هر چند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای، زیر لب میگه: لیلا… لیلا… لیلا 
مرد بازدید کننده میپرسه: این آدم چشه؟

میگن: یه دختری رو میخواسته به اسم "لیلا" که بهش ندادن، اینم به این روز افتاده

مرد و همراهاش به طبقه بالا میرن، مردی رو میبینه که توی یه جایی شبیه به قفس به غل و زنجیر بستنش و در حالیکه سعی

میکنه زنجیرها رو پاره کنه، با خشم و غضب فریاد میزنه: لیلا…لیلا… لیلا

بازدید کننده با تعجب میپرسه: این یکی دیگه چشه؟  

میگن: اون دختری رو که به اون یکی ندادن، دادن به این!!!!!!







منبع: ایمیل یکی از دوستان

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر مردابی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.mordab57.blogfa.com



سلام سلام سلام دوست خوب و مهربونم

روز عشق و دوستی بر شما و خانواده محترمتون مبارک باشه

امیدوارم که در پناه حق همیشه شادو سلامت باشید ...

یه دوست دارم که اسمش لیلاست ... این پستتون رو براش خوندم و کلی با هم خندیدیممممم ... ممنونم از پست های زیبات و حسن سلیقه ات ...

علی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://omidvar.blogsky.com

خیلی جالب بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد