سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

فقر

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

 

فقر،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر،  همه جا سر میکشد ........

                 

 فقر، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

 

 

 فقر، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلوفر مردابی سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ق.ظ



سلام سلام علی جان

عیدت مبارک و ایام به کامت باشه ان شاالله

شاد باشی و سلامت

فقر دیدن لگد مال کردن حقوقی است و آسان از کنارش گذشتن ...

سلام. ممنون. عید شما هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد