سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

جعبه کفش

زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند.آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد
در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند.در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد.

پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟
پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام.  
نظرات 3 + ارسال نظر
فارسی تک دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.far30tak.tk

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبا و باحالی داری در صورت تمایل برای تبادل لینک من رو با اسم |جدیدترین تم های موبایل|لینک کن بعد بهم بگو با چه اسمی لینکت کنم.راستی من دنبال نویسنده برای وبلاگم می گردم بیا اگه مایل بودی ایمیل و مشخصاتت رو بذار که اگه دارای شرایط بودی مدیرت کنم.منتظرمااا[قلب]

یلدا دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ

سلاممممممممم.
عزیزم اگه این راز جالب رو ۷ سال پیش دونسته بودم الان ما میلیونر شده بودیم!هههه

ماهی رو هر وقتاز آب بگیری تازه ست

یلدا سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ

ببخشید امروز به کارام نرسیدم در عوض تا حالا ۱۰۰ تا عروسک بافتممممممممم

خوش باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد