سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

منبر اشک

این ماه قد خمیده که پژمان و درهم است
طرحی ز نقش غمزده فصل ماتم است

در سوک کهکشان ولایت به حزن و درد
از چشم مهر خون بچکد باز هم کم است

هر سرو داغدار بر این جویبار حزن
گوید که این خزان بهاری محرم است
  ادامه مطلب ...