سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

منتظرت بودم

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

آن شب جانفرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
 

 
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده‌ زنان آمدی از راه
غم‌ها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

پیش گل‌ها شاد و شیدا
می‌ خرامیدت قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو
از دل و جان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

محمود صناعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد