سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

چوپان و بز چالاک

ﭼﻮﭘﺎنی ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻛﻪ ﺑﺰ ﭼﺎﻻﻙ ﺍﺯ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ بپرد، نشد که نشد.

ﺍﻭ میﺩﺍﻧﺴﺖ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺰ ﺍﺯ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ ﻫﻤﺎﻥ ﻭ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﻳﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﺑﺰ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﻫﻤﺎﻥ.

ﻋﺮﺽ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ ﻗﺪﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ بپرﺩ… ﻧﻪ ﭼﻮﺑﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ میﺯﺩ ﺳﻮﺩﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩﻫﺎﻱ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ.
  ادامه مطلب ...

روز مهندس

پنجم اسفند روز مهندس بر عموم مهندسان عزیز مبارک باد

سپندارمذگان

سپندارمذگان روز عشق ایرانی مبارک باد
عزیزان بیایید با بزرگداشت آیین های سنتی خود، شخصیت ایرانی خود و فرزندانمان را حفظ کنیم.


سالها دل طلب جام جم از ما می کرد                                                                     آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

تفکر سیستمی

ماجرا به سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ بازمی‌گردد. آن زمان پروفسور ماهالانوبیس راسل اکاف و همسرش را به هند دعوت می‌کند تا مروری کلی به برنامه‌های توسعه پنج ساله که برای کشور تدوین کرده بود بیندازد. تخصص اصلی ماهالانوبیس، آمار بود و یک موسسه بزرگ آماری را در هند مدیریت می‌کرد.

موسسات بزرگ متعددی از آمریکا، در حوزه برنامه ریزی کار کرده بودند و موفقیتها و شکستهای مختلفی داشتند. یکی از این موسسات، بنیاد فورد بود که از تلاش کردن برای کنترل زاد و ولد در هند، کاملاً ناامید شده بود.

یکی از مدیران بنیاد فورد،‌ ناامیدانه برای راسل اکاف توضیح می‌داد که رشد اقتصادی در هند خوب است. اما رشد جمعیت سریع‌تر از رشد اقتصادی است و عملاً نتیجه این است که با وجود بهتر شدن ظاهری اوضاع اقتصاد، متوسط درآمد خانواده‌ها کمتر می‌شود و بیشتر به سمت فقر حرکت می‌کنند. آن مدیر، برای راسل اکاف توضیح می‌داد که: «مردم هند، منطق را نمی‌فهمند!».

راسل ایکاف - راسل اکافراسل اکاف پرسید: «هیچ حالتی امکان ندارد که بنیاد فورد بی منطق باشد؟ مطمئن هستید که بی منطق بودن،‌ از طرف هندی ماجراست؟». نماینده بنیاد فورد پرسید: «دلیل خاصی هم برای ادعایتان دارید؟». راسل، که در حال ورق زدن روزنامه بود ناگهان چشمش به خبری افتاد که در آن، یک زن برزیلی، سی و دومین فرزند خود را به دنیا آورده!

 

ادامه مطلب ...

انتخابات


من رای می دهم