سپیده سر زد و تو همچنان در بند خوابی
بیا کاری بکن ای جان من، مست شرابی
اگر فرصت رود از کف، دگر بازت نخواهد گشت
جهان در حال بهبود است و تو رو به خرابی
بپا خیز و برای مردمانت خیر و خوبی خواه
به حد قدرت و دارائیت کار ثوابی
بیا و پرده از اسرار بردار و حقیقت
نمایان ساز و باطل کن تو سحر هر سرابی