سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

روی ما این همه بیهوده نپاشید اسید



کوروش کیانی قلعه سردی شاعر خوزستانی
در پاسخ به فاجعه ی اسیدپاشی دراصفهان


جای چرخاندن بیهوده ی این دسته کلید
قفل را پاک کن از ذهن قفسهای پلید

اصفهان زخم مغول دیده و تاراج عرب
بارها خورده از این گونه تکانهای شدید
  
نیچه هم مرده که پاسخ دهد انسان مدرن
وارد عصر توحش شده یا عصر جدید

مشکل از زشتی ابر است نه زیبایی ماه
روی ما این همه بیهوده نپاشید اسید

ما که راضی به همین خواب عمیقیم چرا
چرتمان را سرِ این فاجعه برهم زده اید

بس کنید ای همه ی مذهبتان ضد خدا
پای ما فتنه گران را به خیابان نکشید

برکه پایان سفر نیست نترس از طغیان
تا به بیراهه نزد رود به دریا نرسید

جگر قافیه ها سوخت بر احوال زنان
سنگ اگر جای شما بود دلش میترکید!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد