سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

تلویزیون، در چنبره حامد زمانی و رفقا

با وجود آن که حتی در دهه 60 و 70 که صداوسیما امکانات بسیار ناچیزی نسبت به آنچه اکنون دارد داشت، معمولا دهه فجر یکی از نقاط اوج کار رسانه ملی به شمار می آمد، امسال کم سوادی بیش از اندازه، کم سلیقگی و نگاه سیاسی افراطی باعث شد تا استراتژی تبلیغاتی صداوسیما و نحوه پخش برنامه آن، یکی از ضعیف ترین و خنده دارترین دهه فجرهای این 35 سال را رقم زند.
 

ادامه مطلب ...

فوتبال پاک

امیر قلعه نویی در آستانه بازی حساس تیم استقلال با ملوان بندر انزلی با مربی آن تیم "اسکوکیچ" شام مشترکی صرف نموده اند که حتی صدای مالک باشگاه ملوان را هم در آورده است. البته در گذشته هم ایشان چنین لابی هایی نموده اند و با اولشان نیست. از بد بازی کردن بازیکنان بزرگ تیم حریف مقابل تیم قلعه نویی و حضور در تیم ایشان در فصل بعد موارد متعددی موجود است. ابراهیم توره، محمد مهدی نظری، احمد جمشیدیان و ... هنوز ماجرای چکی که به ابراهیم توره به ادعای یکی از آنالیزورهای تیم استقلال داده شده است، از یادها نرفته است. بی خود نیست که واعظ آشتیانی مدیرعامل سابق استقلال می گوید مقام سومی استقلال با مرفاوی از قهرمانی با قلعه نویی با ارزشتر است. به راستی که فوتبالمان پاک پاک است.

منبع خبر: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921120001433

«فرومایگی» یا «مناعت طبع» ؛ به کدام سو می رویم؟!

عصرایران؛ جعفر محمدی - مالک یک سالن نمایشگاهی که آن را غرفه غرفه کرده و به صنف های مختلف اجاره داده است تعریف می کرد: دو روز قبل ، زمان اجاره یکی از غرفه ها به پایان رسیده بود و مستأجر که سبزی فروش بود، باید آن روز غرفه را تخلیه می کرد. نزد من آمد و گفت: من دارم می روم، مقداری سبزی در غرفه باقی مانده که تخلیه اش برایم مقرون به صرفه نیست، سبزی ها در اختیار شما.
بعد از رفتن سبزی فروش به مشتریانی که در محوطه بودند اعلام کردیم که در فلان غرفه ، مقداری سبزی وجود دارد، کسانی که سبزی می خواهند می توانند به رایگان بردارند.
 
تا این را گفتیم ، ناگهان حمله ای بزرگ از همه نقاط سالن به سمت غرفه سبزی فروشی آغاز شد. ازدحام شکل گرفت ، نظم مجموعه به هم ریخت و مردم در حالی که از سر و کول همدیگر بالا می رفتند، تره و تربچه و جعفری ،گشنیز و ریحان و نعنا و ... را از دست هم می کشیدند... ؛ خلاصه آن که از کاری که کردیم پشیمان شدیم و گفتیم که ای کاش سبزی ها را دور می ریختیم!

این وضعیت ، البته مربوط به آن مرکز خرید و آن غرفه و مردم آن ناحیه نیست. دو سال پیش نیز وقتی مرغ گران شد و دولت وقت مرغ ارزان برای تأمین نیازهای مردم در فروشگاه ها عرضه کرد، در بسیاری از خانواده ها ، همه اعضای بزرگسال خانواده به سمت مراکز توزیع هجوم بردند تا مرغ بیشتری گیرشان بیاید، بی آن که فکر کنند بقیه هم در این میان حقی دارند. چنان شد که در ان ایام ، یخچال و فریزهای برخی از همین مردم نیازمند(!) پر شد از مرغ هایی که پدر و مادر و پسر  دختر خانواده در صفوف به هم پیوسته گرفته بودند و برخی دیگر، حسرت به دل یک وعده مرغ شدند.
در موضوع سبد کالای رایگان نیز که اخیراً پیش آمد ، هجوم بی امان مردم به فروشگاه ها ، صحنه هایی پدید آورد که چیزی جز شرمساری ملی نبود و این در حالی است که به اندازه همه مشمولان طرح ، سبد کالا وجود داشت و دارد و اینک ، بعد از آن هجوم حیرت انگیز اولیه ، فروشگاه های عرضه کننده در کمال آرامش و خلوت ، سبد متقاضیان غیر عجول را ظرف کمتر از 10 دقیقه ، با احترام کامل تحویل می دهند. تا این را گفتیم ، ناگهان حمله ای بزرگ از همه نقاط سالن به سمت غرفه سبزی فروشی آغاز شد. ازدحام شکل گرفت ، نظم مجموعه به هم ریخت و مردم در حالی که از سر و کول همدیگر بالا می رفتند، تره و تربچه و جعفری ،گشنیز و ریحان و نعنا و ... را از دست هم می کشیدند... ؛ خلاصه آن که از کاری که کردیم پشیمان شدیم و گفتیم که ای کاش سبزی ها را دور می ریختیم!

این وضعیت ، البته مربوط به آن مرکز خرید و آن غرفه و مردم آن ناحیه نیست. دو سال پیش نیز وقتی مرغ گران شد و دولت وقت مرغ ارزان برای تأمین نیازهای مردم در فروشگاه ها عرضه کرد، در بسیاری از خانواده ها ، همه اعضای بزرگسال خانواده به سمت مراکز توزیع هجوم بردند تا مرغ بیشتری گیرشان بیاید، بی آن که فکر کنند بقیه هم در این میان حقی دارند. چنان شد که در ان ایام ، یخچال و فریزهای برخی از همین مردم نیازمند(!) پر شد از مرغ هایی که پدر و مادر و پسر  دختر خانواده در صفوف به هم پیوسته گرفته بودند و برخی دیگر، حسرت به دل یک وعده مرغ شدند.
در موضوع سبد کالای رایگان نیز که اخیراً پیش آمد ، هجوم بی امان مردم به فروشگاه ها ، صحنه هایی پدید آورد که چیزی جز شرمساری ملی نبود و این در حالی است که به اندازه همه مشمولان طرح ، سبد کالا وجود داشت و دارد و اینک ، بعد از آن هجوم حیرت انگیز اولیه ، فروشگاه های عرضه کننده در کمال آرامش و خلوت ، سبد متقاضیان غیر عجول را ظرف کمتر از 10 دقیقه ، با احترام کامل تحویل می دهند.
وقتی چنین اتفاقاتی را در کشورم می بینم ، ناخودآگاه به یاد خاطره یکی از دوستان می افتم که چنین تعریف می کرد: سال ها پیش در یکی از کشورهای اروپایی مشغول تحصیل بودم (اگر فراموش نکرده باشم ، آلمان غربی بود) ؛ رادیو اعلام کرد که در فلان فروشگاه ها ، چند قلم ماده غذایی "به قیمت پایین تر از بازار" عرضه می شود و کسانی که نیازمند هستند می توانند به آن فروشگاه ها مراجعه و با هزینه اندک، خرید کنند.
من و سایر دوستان ایرانی ام که مستأجر خانه یک پیرزن 80 ساله بودیم ، آن روز بسیج شدیم و به چند تا از آن فروشگاه ها رفتیم و کلی خرید ارزان کردیم.
غروب با دستانی پر و در حالی که احساس پیروزی می کردیم به خانه برگشتیم ، هنگام وارد شدن به خانه ، صاحبخانه را دیدیم و با شوق و ذوق ماجرای زرنگی ام را برایش تعریف کردیم و گفتیم اگر نمی تواند برای خرید برود ، به ما بگوید که فردا برای او هم خرید ارزان کنیم.

پیرزن آلمانی ، با خشم نگاه مان کرد و گفت: تا فردا فرصت دارید خانه مرا تخلیه کنید.
ما که فکر می کردیم در حق او خوبی می کنیم ، با تعجب علت را پرسیدیم ؛پاسخ داد: شما به کشور من خیانت کردید ؛ این هایی که خریدید ، برای نیازمندان بود که آنها هم در حد نیاز خودشان باید تهیه کنند نه این که افرادی مانند شما که نیازمند نیستید ، به فروشگاه ها هجوم ببرید و حق دیگران را تصاحب کنید.

غرض از ذکر ماجراهای پیش گفته ، اشاره به یک خصیصه ناپسند در میان ما ایرانی هاست. این که اگر چیزی مفت یا بسیار ارزان باشد باید تصاحبش کرد ولو آن که مفت یا ارزان بودنش ، برای آن است که فقرا هم به نانی برسند ، چه معنایی می تواند داشته باشد؟
بله! درست است که عده ای بر اثر فقر و نداری ، حتی یک روز هم نمی توانند صبر کنند و در اولین روز توزیع مرغ یا سبد کالا به فروشگاه ها روانه می شوند ؛ یا درست است که عده ای به دلیل عدم اعتماد به دولت و این که آیا فردا هم سبدی در کار است یا نه ، هجوم می برند، ولی آیا همه آنچه از شلوغی و هجوم و بی نظمی مدام می بینیم ، ریشه در همین فقر و بی اعتمادی دارد یا مساله ، ریشه ای تر از این حرف هاست؟

مثلاً در همین ماجرای سبزی رایگان که همین دو روز قبل در یک منطقه متوسط نشین شهری رخ داد ، آیا مردمی برای خرید به آن مرکز رفته بودند، فقیر و نیازمند اندکی سبزی بودند یا مثلاً پای دولت در میان بود؟
فرقی نمی کند که رئیس جمهور که باشد و چه چیزی توزیع شود. بخش مهمی از مردم ما ، از ارزش اخلاقی مناعت طبع ، فاصله گرفته اند. حتماً در دقایقی که آن افراد از سر و کول همدیگر بالا می رفتند تا چند برگ سبزی و چند تربچه بیشتر به دست آورند ، عده ای هم از کنار ماجرا عبور کرده اند زیرا ارزش خود را فراتر از آن دیده اند که برای سبزی رایگان ، این و آن را له کنند و احتمالاً خودشان هم له شوند.
اما وجود این افراد - که دیده هم نمی شوند - نافی وجود فرهنگ فرومایگی در میان بخشی از مردم ایران نیست. سخن از اسنان های فقیری که برای نان شب می جنگند نیست ، سخن از انسان های متوسط و حتی متمولی است که وقتی پای کالا به میان می آید،ولو آن که نیازمندش نباشند، انسانیت خود را فراموش می کنند.
مسوولیت دولت ها به جای خود ، اما نباید فرد فرد ما درباره رفتارهای خودمان مسوولیت داشته باشیم؟

من ، شما و یا هر کدام از نزدیکان مان ، با هر شغل،جایگاه و فضیلتی که می توانیم داشته باشیم ، ممکن است مشمول این ضعف باشیم؛ گارد گرفتن در برابر این انتقاد ، تنها به فراموشی ارزش انسانی خودمان و گسترش فرهنگ دنائت طبع - در برابر مناعت طبع و بزرگواری - می انجامد.

سحرگاه امید

آید آن روز که تنهایی ما سر گردد

رسد آن دم که پریچهره من برگردد

غم مخور ای دل نالان که سحرگاه امید

آید و سیم تو هم در بر او زر گردد

92/11/20

بیت المال سوئدی و بیت المال ایرانی

«در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان، کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم؛ پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد * را دیدم. این بار سوم بود که او را طی یک هفته می دیدم. ضمن اینکه با هم صحبت می کردیم 10 درصد از توجه من به این مسأله بود که ببینم کسی او را همراهی می کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما را بگیرد. ... من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می رفتیم از هم خداحافظی کردیم.» 
 

ادامه مطلب ...

واقعیت‌هایی تلخ درباره چای شیرین!

درست است که چای شیرین در وعده صبحانه مزه خوب و دلچسبی دارد اما شکر برای مغزتان مفید نیست و سلامت شما را تهدید می کند.

 

ادامه مطلب ...

فرهنگ عذرخواهی

عصرایران - رئیس جمهور روحانی، در گفت و گوی تلویزیونی که چهارشنبه شب از شبکه یک سیما پخش شد ، با اشاره به این که سبد کالا برای کمک به اقشار نیازمند تدارک دیده شده ، به خاطر مشکلاتی که در نحوه توزیع آن به وجود آمد ، از مردم عذر خواهی کرد.

"عذرخواهی" ، مفهومی مغفول در فرهنگ مسوولان ایرانی است و پیش از این ، آنچه دیده ایم ، عمدتاً فرافکنی بوده است و کشیدن پای استکبار جهانی و جمشید بسم الله و اسامی درون جیب و ... به میان و البته طلبکاری و مظلوم نمایی.
 
اااما اینک رئیس جمهور ، علیرغم آن که دولتش سبد کالایی صد در صد رایگان در اختیار مردم قرار داده به خاطر وجود برخی مشکلات در توزیع این سبد ، در یک برنامه تلویزیونی زنده عذرخواهی می کند و این یعنی یک گام بلند و رو به جلو در تعامل دولت و مردم.

این  عذرخواهی باید دو پیامد داشته باشد:

اول آن که بقیه مسوولان نیز بدانند که اگر قصور و تقصیری در مجموعه تحت مدیریت شان به وجود آید ، باید از مردم عذر خواهی کنند و بدانند که صداقت با مردم ، نه تنها باعث خفیف شدن نمی شود بلکه عزت شان را در پی دارد.

دوم این که بعد از عذرخواهی ، مرحله اصلاح است. به عنوان مثال در همین ماجرای توزیع سبد کالا ، برغم آن که اصل کار یعنی حمایت از اقشار آسیب پذیر که دچار فقر غذایی اند ، کار پسندیده ای بود که غذا را بر سر سفره های مردم برد ، اما در نحوه توزیع ، اشکالاتی وجود داشت که باید اصلاح شود.
در واقع ، عذرخواهی ، مقدمه اصلاح است و امیدواریم که در عمل نیز چنین باشد.
ا