سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

استفاده از فرصت


سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند.یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد...


یک سوال!!!

الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است
و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند
دوست دارین وقتی دارن از کنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟ هر آرزویی که بکنید الآن به حقیقت تبدیل میشه!!

اولی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام.

دومی : دوست دارم پشت سرم بگن من جز بهترین معلمهای زمان خودم بودم و تونستم اثر بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم.

سومی گفت : دوست دارم بگن : نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است!

نتیجه اخلاقی: اینکه می گن از فرصت ها استفاده کنید, الکی نمیگن که دهنشون گرم بشه, میگن که به کار ببندیم.

_________________
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سال ها به اجبار خواهیم خفت...

منبع: ایمیل یکی از دوستان

نظرات 2 + ارسال نظر
behnam دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://bafry.blogsky.com

سلام.وبتون محشره.به منم سری بزنین.برای تبادل لینک هم آمادم.حتما آهنگو دانلود کن.منتظرتم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ http://harper.blogsky.com

آقا خیلی باحال بود، دمت گرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد