گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن
را روی آتش میریزم ...
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
... شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
هر آنچه از من بر میآمد !!!!!
منبع: ایمیل یکی از دوستان