سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

ماهی تابه

روزی مردی در جاده مشغول تعمیر خودروی خود بود که ناگهان ماهیگیری که پشت سر هم ماهی می گرفت توجه او را به خود جلب کرد. مرد متوجه شد که ماهیگیر ماهی های کوچک را نگه می دارد و مـــاهی های بزرگ را در آب می اندازد. بالاخره کنجکاوی به او غالب شد. از ماهیگیر پــرسید که چـــرا ماهی های کوچــک را نــــگه می دارد و ماهـــی های بــزرگ را در آب می اندازد؟

مرد ماهیگیر پاسخ داد:

_ واقعاً دلم نمی خواهد چنین کاری بکنم ولی چاره ای ندارم زیرا ماهی تابه ی من کوچک است.

نظرات 1 + ارسال نظر
یلدا سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:51 ق.ظ

خوش به حالش که آدم قانعی بوده و اندازه نیازش ماهی میگرفته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد