سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

بدون شرح

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری.  

  

من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ.

 

 

عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد.
 

 

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد. 

 

 

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش، ملتهبانه به هر سو می کشاند. 

 

 

مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن. 

 

 

دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند. 

 

 

اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی. 

 

 

خوشبختی ما در سه جمله است:

تجربه از دیروز ، استفاده از امروز ، امید به فردا...

  ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم:

  حسرت دیروز ، اتلاف امروز ، ترس از فردا 

 

 

دکتر علی شریعتی

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر مردابی دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ



سلام دست خوبم

عالی بود مثل همیشه ...

منم برات آرزوی شادی و سلامتی دارم ...

حسین دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:13 ب.ظ

خیلی خوب بودواقعا جمله های فوق العاده ای رو انتخاب می کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد