ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو
عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو
هم تو داری خبر از زلف گره بر گره اش
پیش ما قصه دلهای گرفتار بگو
ادامه مطلب ...
عشقت آموخت به من رمز پریشانی را
چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را
بوی پیراهنی ای باد بیاور ، ور نه
غم یوسف بکشد ، عاشق کنعانی را
ادامه مطلب ...
خستهتر از همیشه پشت دریچه موندم
صدا زدم اسمشو واسش ترانه خوندم
رنگ من و رنگ شب پرید و اون نیومد
طاقت من به پایان رسید و اون نیومد
دلم میگه یه روزی شاید بیاد دوباره
یا میاد و یا یکی ازش خبر میاره
رنگ من و رنگ شب پرید و اون نیومد
طاقت من به پایان رسید و اون نیومد
یادمه روزگاری عاشق و مهربون بود
توی جاده های غربت واسم یه سایه بون بود
اما حالا فاصله میان ما نشسته
پلی که بین ما بود شکسته و شکسته
شهین حنانه
دل به تو و دیده بر دگران دارم
تا شرر دل را از تو نهان دارم
ترسم اگر افتد بر تو نگاه من
با تو عیان سازد راز گناه من
ادامه مطلب ...
دریای راز پرتو گرم نگاه تو
توفان عشق گردش چشم شراب تو
ریزد شراب عشق به جام وجود من
همچون الهه ی می و مستی نگاه تو
ادامه مطلب ...
ببین من هنوزم نفس میکشم
نفس در هوای قفس میکشم
گذشتم ز خود تا نگویم به تو
چه رنجی در این یک نفس میکشم
ادامه مطلب ...
نکنم اگر چاره دل هر جایی را
نتوانم و تن ندهم رسوایی را
نرود مرا از سر سودایت بیرون
اگرش بکوبی تو سر سودایی را