هر
وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می
کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و
مثل بچه ها گِل بازی می کرد.
آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت. جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.
اگر پیش آمده باشد که گاهی دل به میراث موسیقی ملی، در دههی سی و چهل داده باشید، لابد که صدای مخملین غلامحسین بنان به جانتان نشسته است؛ و اگر از میان تصنیفهای فراموش ناشدنی او، تنها چند تایشان، پسندتان افتاده باشد؛ باید که «کاروان»، اثر کمنظیر مرتضیخان محجوبی، یکی از آن میان بوده باشد. واگر بخواهید بدانید که چرا و چگونه است که این اثر، اینچنین با تار و پود جانتان آشنایی میدهد؛ کافی نیست که نام محجوبی، بنان و رهی معیری، بزرگان سازندهی این اثر را دلیل آن به شمار آوریم، بلکه بههمنشستن فرخندهی محتوا و قالب اثر، آنجا که مایهی شعر رهی، به قامت فواصل گام «دشتی»، چنان برازندگی میکند، که کلام از آهنگ، بازیافته نمیشود.
ادامه مطلب ...جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
معلم عزیزم روزت مبارک
تقدیم به تمام معلمان عزیزی که در آموزش اینجانب سهیم بودند:
کلاس اول: سرکار خانم گلباز
کلاس دوم: سرکار خانم نیکوکار
کلاس سوم: سرکار خانم مقدم
کلاس چهارم: سرکار خانم بوجاریان و جناب آقای اشجعی
کلاس پنجم: جناب آقای اسماعیلی
همچنین خانم ها خواجوی و قنبری
راهنمایی: آقایان تاج الدینی، قاضی میرسعید، حکمیان، بقالیان، رحمانی، مرحوم زرگری، مرحوم ضیغمی، سعیدی، زرنگار، نظری، معینی، قندچی، حسینی، مهدیه، رکن الدینی، ترکمانی، سلیمی، جوانمرد، قاسمی، صفدری،
دبیرستان: آقایان میر طاهری، روایی، فدایی، هادی، چپردار، فقیهی، سرتیپی، زرگری، بریجانیان،
ظفر، جانفدا، سرداری، نادری، معینی، بدیعی،
متاسفانه نام بسیاری از معلمان و دبیرانم را فراموش کرده ام که بدین وسیله از ایشان عذرخواهی می کنم.
رحلت جانسوز بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد.