چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
ادامه مطلب ...
کاش دوباره مرا اذن زیارت دهی
کاش دمی رخصتی بهر رفاقت دهی
ماه شب تار من دست مرا بازگیر
کاش مرا فرصتی بهر اجابت دهی
میلاد هشتمین امام شیعیان عالم حضرت علی ابن موسی الرضا گرامی باد
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دل است همچنان ور به هزار منزلم
ادامه مطلب ...
شد در شکوه من با سر گیسوی تو باز
شب وصل است بسی کوته و این قصه دراز
پر من داد ولی رفته ز یادم پرواز
من که پروا ندارم چه کنم با پر باز
ادامه مطلب ...
چنانم بانگ نی آتش بر جان زد
که گویی کس آتش بر نیستان زد
مرا در دل عمری سوز غم پنهان بود
نوای نی امشب بر آن دامان زد
ادامه مطلب ...
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
ادامه مطلب ...
هرچه کُنی بکُن مکُن ترک من ای نگار من
هر چه بَری ببَر مبَر سنگدلی به کار من
هر چه نهی بنه منه پرده به روی چون قمر
هر چه دَری بدَر مدَر پرده اعتبار من
ادامه مطلب ...