سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

عطار نیشابوری

اگر برشمارم غم بیشمارم

ندارند باور یکی از هزارم

نیاید در انگشت این غم شمردن

مگر اشک می‌ریزم و می‌شمارم

  

گر انگشت نتواند این غم به سر برد

به سر می‌برد دیدهٔ اشکبارم

اگرچه فشاندم بسی اشک خونین

مبر ظن که من اشک دیگر نبارم

گرفتم ز خلق زمانه کناری

فشاندم بسی اشک خون در کنارم

چو روی نگارم ز چشمم برون شد

ز شوقش به خون روی خود می‌نگارم

چه کاری بر آید ز دست من اکنون

که شد کارم از دست و از دست کارم

مرا هست در دل بسی سر پنهان

ندانم که هرگز شود آشکارم

چو صاحب دلی اهل این سر ندیدم

همه سر به مهرش به دل می‌سپارم

چه گویی که عطار عیسی دمم من

چو زهره ندارم که یکدم برآرم

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری


25 فروردین روز بزرگداشت حکیم عطار نیشابوری گرامی باد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد