سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

متناسبند و موزون حرکات دلفریبت

متناسبند و موزون حرکات دلفریبت

متوجه است با ما سخنان بی‌حسیبت

چو نمی‌توان صبوری ستمت کشم ضروری

مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت

اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت

وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت

 
ادامه مطلب ...

من از کمند تو تا زنده‌ام نخواهم جست

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد
خلیل من همه بت‌های آزری بشکست
  ادامه مطلب ...

ای که مهار می‌کشی صبر کن و سبک مرو

بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم

بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دل است همچنان ور به هزار منزلم
  ادامه مطلب ...

کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم

ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
  ادامه مطلب ...

میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم

نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی دلی خبرم

نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
  ادامه مطلب ...

نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم

به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم

همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم

مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
که ز خویشتن گزیر است و ز دوست ناگزیرم
  ادامه مطلب ...

روز سعدی


اول اردیبهشت روز برگداشت شیخ اجل سعدی شیرازی گرامی باد