سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

ماجرای تسهیلات ویژه برای تحصیل خواهر رئیس‌جمهور در دوره دکتری

پیرو اظهارات شب گذشته دکتر احمدی‌نژاد درباره عدم استفاده خود و خانواده ایشان از تسهیلات خاص و برابر بودن قانون برای همه افراد، گروهی از اساتید دانشگاه پیام‌نور با ارسال نامه‌ای به «آینده»، خواستار شفاف‌سازی پرونده تحصیلی خانم پروین احمدی‌نژاد، خواهر رئیس‌جمهور شدند.

به گزارش خبرنگار «آینده» در متن این نامه آمده است:

جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد

سخنان شب گذشته شما درباره تحصیلات خانم رهنورد و درخواست شما برای اعلام اطلاعاتی درباره تسهیلات ویژه برای خانواده‌تان را شنیدیم و از آن‌جا که شما را به عنوان یک اصول‌گرا می‌شناسیم، می‌خواهیم به جای افشاگری دیگران،‌خود با پاسخ به این سوالات درباره تحصیل خواهر خود در دوره دکتری توضیح دهید.

1- آیا خواهر جنابعالی در کنکور دوره دکتری دانشگاه پیام‌نور شرکت کرده‌اند؟

2- آیا اعمال فشار و توصیه به هیأت مصاحبه‌کننده حقیقت دارد؟

3- ماجرای گرفتن نمره 8 توسط خواهر جنابعالی در یک درس دوره دکتری که می‌توانست به ابطال پذیرش ایشان منجر شود و سپس برکناری استاد مربوطه از سمت مدیریتی و اعمال فشار بر وی برای دادن نمره 14، چیست؟

4- آیا ماجرای پرونده‌سازی اخلاقی برای این استاد که از نیروهای ارزشی و انقلابی بوده و سپس محروم کردن وی از تدریس صحت دارد؟

5- فشار برای عضویت خانم پروین احمدی‌نژاد در هیأت علمی دانشگاه در حالی که سابقه ایشان تنها دبیری آموزش و پرورش بوده و دارای مدرک فوق‌لیسانس از دانشگاه آزاد می‌باشند، صحت دارد؟

6- وقتی جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد مدارک دکتری دانشگاه آزاد را بی‌اعتبار می‌دانند، چگونه خواهر ایشان با یک مدرک فوق‌لیسانس قرار است به عنوان عضو هیأت علمی یک دانشگاه دولتی پذیرفته شود؟

بی‌صبرانه خواستار شنیدن توضیحات شما هستیم. 
 
 
 

اگرموسوی مقصر نیست تقصیر کیست؟ (به نقل از آینده نیوز)

سید مصطفی سیدزاده با ارسال یاداشتی به آینده نوشته است:

برای عده ای افتخاری است که روزنامه نمی خوانند و تنها با کشف و شهود به اخبار دست پیدا میکنند..ما به این فخر فروشیها کاری نداریم اما انتظار داریم دوستانی که از مسایل اطلاعی ندارند اظهارنظری نفرمایند و مایه ی تفریح خلق الله نشوند.مهمترین سوء استفاده ای که کاندیدای محبوب صدا و سیما و سپاه و بسیج می نمایند از اقشار خاصی است که روزنامه نمی خوانند و از اخبار و اطلاعات دنیا اطلاعی ندارند و صرفا دلخوش به حرفهای ناشدنی کاندیدای مورد نظرشان هستند.

حب الشی یعمی و یصم دوست داشتن چیزی چشمها را کور و گوشها را کر می کند.یک وقتی کسی گفت دختر 15 ساله ای درآشپزخانه انرژی هسته ای کشف کرده است و عده ای پایکوبی و دست افشانی کردند و از این موفقیت شگرف خوشحال شدند.من خوشحالم که توده ی مردم ما اینگونه نیستند و این احوالات گروه خاصی است که از فکر کردن بیزارند و هرچه محبوب کند برایشان شیرین است.اگر در خارج از کشور برای او گوجه فرنگی پرتاب کنند یعنی او به عزت و عظمت مردم ایران افزوده است و اگر مقام سابق او را یک بار طبق پروتکل و بار دیگر فراتر از پروتکل استقبال نمایند، آن مقام سابق مایه ی بی آبرویی و مذلت ملت ایران شده است.

تمام ناراحتیشان اینست که اگر رقیب قدرت را بدست بگیرد به اسلام و ولایت فقیه!! ضربه وارد میشود.حال آنکه محبوبشان در جلسه ی مناظره براحتی رییس دفتر بازرسی رهبری را که قاعدتا بایستی از طرف ایشان به مبارزه با فساد بپردازد فاسد و از مفاسد لقب می دهد.تازه این جماعت از این گل به خودی بشدت خوشحالند.مولانا داستانی دارد که شخصی خرش را به دیوار خانقاهی بست و بدرون خانقاه رفت.چند جوان رند خر او را ربودند و آنرا فروختند و با پول آن مقداری خوراکی خریدند و در خانقاه مجلس سوری برپا کردند و جشنی گرفتند.صاحب خر، از همه جا بی خبر، خوشحال و خندان وسط مجلس می رقصید و می خواند خر برفت و خر برفت.غافل از اینکه خری که رفته خر خودش بوده است.دوستداران جمهوری اسلامی که از جریان مناظره خوشحالند بدانند که خر آنها رفته است.و بسیاری از مسایلی که ضد انقلاب تاکنون می گفته اند از زبان رییس جمهور تایید شد.ادبیات زننده و هتاکانه ی رییس جمهور که همه ی مسایل را به هاشمی و ناطق مربوط کرد نشانه ی این امر است که او راهی برای دفاع از خودش نداشت.

او به جای جواب به سوالاتی که ناکارآمدی و عدم کفایت او را نشان می داد به غیراخلاقی ترین شیوه می خواست رقیب را از راه بدر کند.او فقط موسوی را به آمریکا و اسراییل و یزید و معاویه و هارون الرشید وصل نکرد.خوب شد که نگفت موسوی ادامه دهنده ی جریان خاتمی و هاشمی و پهلوی و قاجار و زندیه و افشار و .... است و قجر ملعون چون دیدند که احمدی نژاد دست آنها را از بیت المال قطع کرده از موسوی حمایت می کنند.در شب مناظره احمدی نژاد کیهان مجسم بود.روح کیهان در او حلول کرده بود.سعی در پرونده سازی داشت.یکی از فرهیخته ترین زنان ایرانی را متهم به بی سوادی نمود.تمام دانش آموختگان دانشگاه آزاد را متهم به خرید مدرک کرد.او فقط حمله ی امریکا به ویتنام را از تقصیرهای موسوی ندانست.

چرا احمدی نژاد چنین کرد؟واضح است.احمدی نژاد حرفی برای گفتن نداشت.او چاره ای جز فرافکنی در مهلکه ی مناظره نداشت.چه می کرد؟از وضع نیکوی اقتصادی سخن میگفت؟از اوضاع پیشرفته ی صنعتی حرف میزد؟داد سخن در خودکفایی اقتصادی میراند؟از فرهنگ غیر دولتی حرفی میداشت؟از سیاست خارجی حکیمانه و مدبرانه اش پرده بر می داشت؟احمدی نژاد بایستی به چه چیزی افتخار می کرد؟اساسا او چه دستاوردی داشت که به آن بنازد؟احمدی نژاد مجبور شد دیگران را متهم کند.او راه دیگری برای دستیابی به قدرت نداشت.او مجبور بود متهم کند تا مجبور به پاسخگویی نشود؛اما هیهات.
احمدی نژاد اخلاق را باخت.اگر اتهاماتش نادرست بود که چه بگویم؟زهی بیشرمی.
اگر مطالبی که عنوان کرد صحیح بود باز هم وای بوی.چه ربطی به موسوی داشت؟ موسوی چه کاره ی آن مفاسد بود؟

بزرگترین اشتباه موسوی آن بود که از بی عرضگی و ناتوانی دولت به رنج آمده بود.این بزرگترین گناه موسوی بود.اصلا به موسوی چه که دولت ناتوان است؟اگر دولت ناتوان است چه کسی به موسوی حق داده که وارد کارزار شود؟ مگر نه اینکه او به هاشمی وصل است؟به محمدرضا شاه وصل است؟به فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه وصل است؟مگر نه اینکه در دوره ی ناصرالدین شاه هرات از ایران جدا شد؟اگر این تقصیر موسوی نیست پس تقصیر کیست؟

ثروت واقعی

روزی یک مرد ثروتمند پسرک خود را به روستایی برد تا به او نشان دهد چقدر مردمی که در آنجا زندگی می کنند فقیر هستند آنها یک شبانه روز در خانه محقر یک روستائی به سر بردند۰
در راه بازگشت مرد از پسرش پرسید: این سفر را چگونه دیدی؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!
پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: در مورد آن بسیار فکر کردم.
و پدر پرسید: پسرم، از این سفر چه آموختی؟
پسر کمی تامل کرد و با آرامی گفت: «دریافتم، اگر در حیاط ما یک جوی است اما آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، اگرما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم اماآنها ستارگان درخشان را دارند، اگرحیاط ما به دیوار محدود است، اما باغ آنها بی انتهاست.
زبان پدر بند آمده بود.
در پایان پسر گفت: پدر متشکرم، شما به من نشان دادی که ما حقیقتاً فقیر و ناتوان هستیم، خصوصاً به این خاطر که ما با چنین افراد ثروتمندی دوستی و معاشرت نداریم. 

 

 

 

منبع: ایمیل ارسالی یکی از دوستان

خاتمی به ادعای احمدی نژاد پاسخ داد (به نقل از قلم نیوز)

قلم - سید محمد خاتمی به ادعای اخیر محمود احمدی‌نژاد که غم‌انگیزترین لحظه زندگی‌اش را لحظه‌ای دانسته بود که به قول او، «رییس جمهور سابق کشور به آن وضع به فرانسه رفته و آن نامرد یک قدم از پله‌ها پائین نیامد» پاسخ داد.

به گزارش قلم نیوز، سید محمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات عصر روز شنبه در سخنرانی میان مردم اهواز به چگونگی استقبال ژاک شیراک در سفر خود به فرانسه پرداخت و آن را با سفر محمود احمدی نژاد، رییس دولت نهم به آمریکا و سخنرانی در دانشگاه کلمبیا مقایسه کرد. همچنین به تصویب دو مصوبه ی سازمان ملل، یکی گفت و گوی تمدنها در دوران اصلاحات به پیشنهاد خاتمی و دیگری درباره ی هولوکاست به نفع رژیم صهیونیستی در واکنش به اظهارات احمدی نژاد اشاره کرد.

خاتمی گفت: « مردم ما مسئولانی می‌خواهند که نماینده ی عزت مردم در سراسر کشور و گیتی باشد. خواهران و برادران! چقدر فاصله است میان مسوولی که وقتی به یک کشور خارجی می‌رود، وقتی به فرانسه می‌رود علی‌رغم اینکه پروتکل کاخ الیزه این است که رییس‌جمهور از پله‌ها پائین نیاید دو بار این رییس‌جمهور پائین آمده است، یک‌بار آن برای رییس‌جمهور شما بوده است.

چقدر فاصله میان این حادثه که نشانه عزت ملت ایران است تا اینکه در یک دانشگاه بزرگترین اهانت‌ها به رییس‌جمهور ایران بشود.

چقدر فاصله میان است میان دو حادثه دو اجماع جهانی، یک اجماع فراگیر برای ملت ایران و به نام ملت ایران و برای تصویب اجماعی گفتگوی تمدنها به عنوان پارادایم و سرمشقی برای صلح و یک اجماع، اجماع جامع برای محکوم کردن ایران و برای حمایت از رژیم جنایتکار صهیونیستی و اینکه بگویند حادثه ی هولوکاست یک حادثه ی ابدی است. میان این دو اجماع فاصله از زمین تا آسمان است. »

گزارش تصویری دیدنی از عزاداری طرفداران احمدی‌نژاد - سایت آینده

مراسم عزاداری میدان ولیعصر(عج) تهران امسال با عنایات خاص دکتر احمدی‌نژاد و ستاد انتخاباتی ایشان، رنگ و بوی دیگری یافت.

به گزارش خبرنگار گاف‌نیوز در این مراسم برخی از سینه‌زنان عکس‌های کاندیدای مورد نظر را در دست گرفتند و برای اولین بار در طول تاریخ شیعه، با پوسترهای انتخاباتی به عزاداری پرداختند.
 
ادامه مطلب ...

دروغ بزرگ احمدی‌نژاد

احمدی‌نژاد کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در گفت‌وگویی که عصر روز چهارشنبه در رادیو گفت‌وگو برگزار شد، با بیان اینکه با عقب‌نشینی نمی‌توان تهدید را برطرف کرد، بر لزوم حفظ عزت ملت ایران در عرصه سیاست خارجی تاکید کرد و گفت: آن روزی که رییس‌جمهور سابق (منظور خاتمی است) با آن وضعیت به فرانسه رفت یکی از غم‌انگیزترین روزهای زندگی‌ام بود؛

چراکه ژاک شیراک در بالای پله‌های محل استقرار خود ایستاده بود و رییس‌جمهور قبلی ایران در پایین پله‌ها از ماشین پیاده شد و پله‌های متعدد را پشت‌سر گذاشت تا به او برسد و این حرکت از موضع ضعف باعث تحقیر ما شد. البته در پی اظهارات احمدی‌نژاد سایت‌های خبری عکس‌های دیدار شیراک و خاتمی را منتشر کردند که نشان می‌دهد شیراک در پایین پله‌ها از خاتمی استقبال کرده است.       http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=159018

صورتحساب

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواندپولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟ ». دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد».  پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم».
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود. زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد. چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته انرا خواند:
«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است».