تشبیه میرحسین به هیتلر در شبکه خبر / احمدینژاد اعتراض کردابراز تاسف کارگروه فیلترینگ از فیلتر امروز فیس بوک/ ببخشید دیر شد!احمدینژاد: تورم 25 درصدی به دولت ارتباط ندارد / عمه میم فه مسئولیت را پذیرفتراهنمایی و رانندگی: زرد و قرمز، تنها رنگهای مجاز برای چراغهای راهنمایی تا بعد از انتخابات
ابراز شگفتی پنتاگن از میزان آزادی در یک نهاد نظامی ایرانی
وعده مهم محسن رضایی به ملت: رئیسجمهور بشوم سایت بازتاب را راه میاندازم
کروبی: من که کنار نمیروم چطوری میخواهید سبقت بگیرید؟/حسین شریعتمداری: باز کی پاشو کرد توی کفش من؟
تصاویری از برخورد صاعقه با بلندترین برج جهان در دبی
ارسالی از گروه تک رنگ
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از30 سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با او
تماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند.
بنابراین، نومیدانه به او متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است. مهندس، این امر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد و با سربلندی می گوید: «اشکال اینجاست!»
آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد. مهندس دستمزد خود را 50000 دلار معرفی می کند. حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند و او بطور مختصر این گزارش را می دهد: «بابت یک قطعه گچ: 1 دلار و بابت
دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: 49999 دلار»
منبع: ایمیل ارسالی گروه روزنه
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد. استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد.
بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار میشود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد. سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید. استاد گفت: دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی
منبع: ایمیل ارسالی گروه روزنه