سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

تجمع خودجوش یعنی این

عصر ایران – سال هاست که درباره برخی تجمع های غیر قانونی که غالبا به منظور به فشار به دستگاه های دولتی و دیگر نهادها برای محدود کردن پاره ای آزادی های فردی یا اجتماعی تشکیل می شود اصطلاح «خود جوش» اطلاق می شود. کار به جایی رسیده که منتقدان از این واژه به عنوان طعنه و طنز استفاده می کنند.

  به این معنی که وقتی گفته می شود تجمع خود جوش بوده یعنی نبوده و سازمان یافته و هدایت شده بوده است!

  این تجمع های خودجوش گاه برای کشور و دیپلماسی بسیار پرهزینه است و برخی تا سال ها اثرات خود را باقی می گذارند. کما این که تجمع در مقابل سفارت انگلستان در تهران به ورود آنان به محوطه که بر خلاف پروتکل های بین المللی و توام با خشونت بود به وارد کردن خسارت و قطع روابط انجامید.

  تجمعی اما خود جوش است که افرادی از گروه ها و سلیقه های مختلف و نه به صورت هدایت شده و سازمان یافته و در اعتراض به یک موضوع حاضر شوند و در تصاویر این تنوع و هدایت ناشدگی به چشم بیاید.  

  کافی است خوب دقت کنیم که در پایان مراسم آیا افراد با اتوبوس و ون به سازمان خود برگردانده می شوند یا متفرق می شوند و با وسایط شخصی یا تاکسی و اتوبوس و مترو یا حتی پای پیاده سراغ کار و درس و زندگی یا گرفتاری یا استراحت خود می روند.

  این تنوع هم واقعا باید طبیعی باشد نه این که به صورت باورناپذیری گاه تصاویر افرادی با ظاهر یا پوشش متفاوت هم منتشر شود تا این ابهام را بزدایند و بگویند سازمان دهی شده نبوده است.

  با این وصف، می توان تجمع 500 نفری مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران در روز شنبه 22 فروردین را خود جوش دانست و کافی است به تصاویر نگاه کنید. از هر طیفی چهره ای مشاهده می شود و این چینش هم طبیعی به نظر می رسد و از اتوبوس و هدایت سازمانی هم خبری نیست.

  انگیزه ها البته متفاوت است. غالبا از خبر تعرض و تجاوز به دو نوجوان در فرودگاه جده شوکه و خشمگین شده اند. انگیزه برخی هم که با گفتمان رسمی هم سوترند البته ایدیولوژیک وسیاسی و ابراز انزجار از حمله عربستان سعودی به یمن بوده و طبعا این گروه از جانب رسانه ها و نهاد های رسمی بیشتر تبلیغ شدند.


تجمع خودجوش یعنی این
  شماری هم البته پای هر تجمع و اعتراضی هستند که متوجه کشورهای عربی باشد و چون مشکل تاریخی با اعراب دارند یا احساس می کنند که دارند نه تنها در تجمع های اعتراضی که مسابقه فوتبال هم باشد حاضرند. همین چهارشنبه گذشته دیدیم که ورزشگاه آزادی در مسابقه پرسپولیس با النصر مالامال از جمعیت شد و چون این اتفاق تنها در دیدارهای ملی و باشگاهی با کشورهای عربی و خصوصا عربستان سعودی رخ می دهد می توان نتیجه گرفت که انگیزه های فرافوتبالی هم گاه در کار است.

  به لحاظ مذهبی نیز سنت گراترین افراد که وهابیت را قرائت انحرافی از اسلام می دانند پای ثابت اعتراض هستند. این تنوع که شامل مذهبی ترین و نیز باستان گراترین افراد و در عین حال واکنش ملی و عاطفی به خبر مشمئز کننده تعرض به دو نوجوان می شود این امکان را فراهم می سازد که از تجمع شنبه به عنوان «خودجوش» یاد کنیم و بی آن که ذره ای قصد طعنه در میان باشد بگوییم: خود جوش یعنی این.

تجمع خودجوش یعنی این

   خوب به چهره ها نگاه کنید. از همه طیف و تیپی هستند. هم با پوشش چادر هم با روسری. مثل همان که در خیابان ها و هر روزه می بینیم و نه دستچین و گزینش شده و شبیه مصاحبه های تلویزیونی با تیپ های مشابه که مثلا در مصاحبه های انتخاباتی همه می گویند رای می دهیم ولی بعد آمارهای رسمی از مشارکت 60 درصدی حکایت می کند و یعنی اگر مصاحبه ها فراگیر بود قاعدتا از هر سه نفر حتما یکی باید نظر متفاوت می داشت اما ندارد.

  اگر بخواهیم جنبه فکری و تعلق خاطر فرهنگی هم بدهیم هم ملی گراهایی که با کشورهای عربی مشکل دارند دیده می شوند و هم کسانی که به لحاظ مذهبی وهابیت را برنمی تابند.

  هم افرادی که انگیزه اصلی شان سیاسی است و تجاوز عربستان به یمن را برنمی تابند و حامی شیعیان حوثی هستند و البته انگیزه غالب و وجه عاطفی قضیه قطعا همان جریحه دار شدن احساسات عمومی از خبر تجاوز دو مامور و دو شرطه سعودی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده است چون واقعا برخورنده بود و برد رسانه ای هیچ خبری تا این اندازه نیست.

تجمع خودجوش یعنی این

   نگاه کنید. نه از اتوبوس های منتقل کننده خبری هست نه ازتیپ های یک شکل. نه یک طیف سنی خاص نه اصرار بر آن که خود را دانشجو بنامند یا بدانند.

    جمعیت زیادی البته نیست چون صبح شنبه و روز کاری است و شاید از 500 نفر هم فراتر نرود. اما واقعا خود جوش است. چون وقتی می گوییم «مردم» باید طیف ها و تیپ ها و پوشش های مختلف را شامل شود و حتی شاید گروه های متفاوت سنی را و هنگامی که می گوییم «خود جوش» یعنی خود جوشیده باشد و بی هماهنگی و هدایت و سازماندهی بیرونی و طبعا هر یک یا هر چند نفر یک گروه یا تفکر را نمایندگی می کنند و در کوی و خیابان و تاکسی و مترو هم شبیه  نظرات آنان را بشنویم نه آن که از فضای کلی جامعه صدایی شنیده شود و عده ای اما به نام همان مردم  و با داعیه خودجوشی تجمع کنند با فضای کلی جامعه.

آقای وزیر ورزش! فوتبال، مثل پینگ پونگ نیست

 عصرایران؛ سروش بامداد- غروب چهارشنبه 19 فروردین ورزشگاه آزادی پس از سال ها 100 هزار تماشاگر را به خود دید که برای تشویق تیم پرسپولیس و استقبال ازسرمربی خارجی اما نام آشنای جدید تیم محبوب خود – برانکو ایوانکوویچ- به ورزشگاه رفتند و شاهد پیروزی تیم خود در برابر النصر عربستان سعودی بودند و شادمانانه به خانه بازگشتند.

  سال ها بود که ورزشگاه آزادی حتی در دربی های پرسپولیس و استقلال و مسابقات مهم تیم ملی نیز چنین مالامال از جمعیت نشده بود.
  ادامه مطلب ...

توافق هسته ای؛ اسب زین شده، افسار پاره و حکایت زندگی مردم

عصر ایران - همان طور که پیش بینی می شد، برخی افراد که آرزومند عدم توافق ایران و 1+5 بودند، از ساعاتی پس از حصول توافق در لوزان، ساز مخالف کوک کرده اند و سعی بر تخریب تیم مذاکره کننده ایرانی و دستاوردهای آن دارند. از جمله مدیر مسؤول محترم روزنامه کیهان در گفت و گو با خبرگزاری فارس گفته است: "در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را داده‌ایم و افسار پاره تحویل گرفته‌ایم."

توافق هسته ای؛ اسب زین شده، افسار پاره و حکایت زندگی مردم
 
ادامه مطلب ...

توافق هسته ای

بلاخره توافق انجام شد. امیدوارم با تعهد طرفین به انجام آن، دنیا به سمت صلحی پایدار حرکت کنه.

تسلیت

جناب آقای سید محمد خاتمی


سید محبوب دل ها


در گذشت مادر گرانقدرتان را تسلیت عرض می نمایم و از درگاه حق تعالی برای ایشان علو درجات را خواستارم

پیروزی بر شیلی

تیم ملی در اولین بازی سال 94 تونست تیم قدرتمند شیلی رو با اقتدار شکست بده. خداوکیلی دیگه این آقای کیروش چه کاری باید یکنه تا وزیر ورزش و دار و دسته اش ازش راضی باشن؟!!!



بابا سر جدتون فوتبال رو سیاسی نکنین. مربی بهتر از کیروش پیدا نمی کنین بزارین کارش رو بکنه و یه دلخوشی برای ملت ایجاد کنه

موضوع انشا: "معجزه روحانی را توصیف کنید!"

به بابا گفتم خانم معلم از ما خواسته در مورد اینکه آقای روحانی گفته تورم را کاهش داده و معجزه کرده؛ انشا بنویسیم.

بابا به عینک ته استکانی اش دستی کشید و گفت: "خانم معلمتون اینوریه یا اونوری؟" مامان از همان آشپزخانه ماهیتابه ای به سمت بابایی پرتاب کرد و گفت: "به خانم معلم بچه چیکار داری، آمارش رو می گیری؟!"

  ادامه مطلب ...