آید آن روز که تنهایی ما سر گردد
رسد آن دم که پریچهره من برگردد
غم مخور ای دل نالان که سحرگاه امید
آید و سیم تو هم در بر او زر گردد
92/11/20
دیوانه شدم بس که تو را جوئیدم
پروانه شدم به شعله ای خندیدم
از بس که جفا نموده است با من یار
با روی گشاده شوکران نوشیدم
92/11/16
سجده شکر گذارم همه ایام و زمان
که خداوند تو را داد به من جان جهان
بعد ده سال که از وصلت ما می گذرد
مهربانا دمی از خاطر من دور نمان
اول آذر 1392
تقدیم به همسر عزیزم به مناسبت دهمین سالگرد ازدواجمون
رقص سرها روی نیزه
رقص تن ها روی خاک
سینه های چاک چاک
گریه آل نبی
کودکان بی ولی
دود و آتش در خیام
خون مولا و امام
این همه درد و مصیبت دیده است
داغ عباس و برادر دیده است
لیک گفتا این چنین زینب به خصم
آن سپاه کوفی بد عهد و رسم
من نمی بینم در این دشت بلا
هیچ جز زیبایی و عشق خدا
سراینده: علی واعظ بزرگی
التماس دعا
سوگواران نوحه می خوانند امشب، هر زبان خونی ست
ذکر ِ “ثار الله” می پیچد، تمام ِ پرنیان خونی ست
زهر می نوشند، مدّاحان ِ کوفه زهر می نوشند
جام های زهر، خونی، جام های شوکران خونی ست