همه جای دنیا بزرگراه می زنن برای اینکه خودروها با سرعت بیشتری حرکت کنن اما اینجا بزرگراه می زنن بعد سرعتگیر می زارن که خودروها توقف کنن. این است مدیریت جهادی...
نمونه:
بزرگراه فتح شرق به غرب نرسیده به بیمارستان شریعت رضوی
بزرگراه آبشناسان تقاطع جنت آباد
و ...
چند روز پیش یکی از دوستان حدود ساعت 8:30 صبح از سمت کرج به مقصد تهران از مسیر جاده قدیم کرج (بزرگراه فتح) سوار یک خودروی مسافرکش می شود و کمی جلوتر سرنشینان خودرو او را با چاقو تهدید می کنند. دوست ما که جوان زرنگی است با حضرات درگیر شده و داخل خودرو به ضرب و شتم یکدیگر می پردازند و سرانجام، زورگیران 3 به 1 و مجهز به انواع سلاح سرد، او را مجبور به تسلیم کرده و موبایل، مقداری وجه نقد، کارت های بانکی و سایر مدارکش را به سرقت می برند و دوست ما را که بر اثر شدت جراحات وادره دچار خونریزی شده بود، کنار جاده از خودرو به بیرون پرت می کنند.
اما در این ماجرا چند نکته باید بررسی شود:
1- بنا به اظهار یکی از مقامات ارشد پلیس، 50% سرقت ها و زورگیری های اخیر توسط افرادی که سابقه کیفری ندارند، انجام پذیرفته است. یعنی 50% این خلافکارها تازه کار هستند. به عبارت دیگر، پس از افت شدید ارزش پول ملی، عده زیادی به سمت خلاف کشیده شده اند که بسیار دردناک و فاجعه آمیز است. مدیران جامعه هم انگار نه انگار که مسئولیتی دارند و مدام در فکر خلق شعارهای جدید، پیدا کردن مشکلات کشورهای غربی و ... هستند. در این میان خوب است حضراتی که در پاسخ به هر انتقاد کوچکی اظهار می داشتند: "عوضش امنیت داریم" چه پاسخی دارند؟ اصولا امنیت از دیدگاه ایشان چیست و این مسائل را آیا جزء امنیت جاحعه می دانند؟
2- بنا به گفته همان دوست مورد زورگیری قرار گرفته، در طول مسیر در مناطقی از قبیل سه راه کاروانسرا سنگی و سر قلعه حسنخان، عبور و مرور با ترافیک همراه بوده و در حالیکه دوست ما با سر و صورت خونین و در حال درگیری با اوباش فریاد می زده و کمک می خواسته، هیچ یک از سرنشینان دهها خودرویی که شاهد ماجرا بوده اند، نه تنها به کمک وی نیامده اند، که حتی زحمت تماس با پلیس را هم به خود نداده اند.
این مسئله کاری به حکومت و دولت ندارد. انسانیت این افراد کجاست؟ چگونه خود را انسان می نامند؟ چگونه شب با وجدان راحت سر بر بالین می گذارند؟ آیا ممکن نیست شبیه این اتفاق برای خودشان بیفتد؟
اگر این اتفاق برای خودشان می افتاد، چه توقعی از سایرین داشتند؟
سالهاست به این نتیجه رسیده ام که ریشه مشکلات جامعه ما، رفتار اکثریت است و این هم یک مثال برای این نتیجه گیری.