تیم ملی فوتبال ما باز هم باخت و اینبار به قطر. قرار انشاءالله به زودی به مالدیو و گوام و جزایر موریس هم میبازیم. یادش به خیر ۴ سال پیش که تیم یک بازی مانده به پایان بازی های مقدماتی صعودشو قطعی کرد، آقایون فرمودند که دیگه جام جهانی رفتن که دیگه کاری نداره. حالا باید به صعود از گروه فکر کنیم و چهار سال دیگه (یعنی سال ۲۰۱۰) باید جزء ۴ تیم اول جهان قرار بگیریم. البته فکر میکنم آقایون به این وعده شون تا پایان جام جهانی عمل کنند فقط باید لیست اعلام از سوی فیفا رو سر و ته کنیم که کار چندان مشکلی نیست.
خوب دیگه پیشرفت به این میگن دیگه مگه نه؟!!!!
ادامه مطلب ...در هیاهوی انتخابات و مسائل پس از آن، حذف تیم ملی از جام جهانی در حال فراموشی است. فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی برای سرپوش گذاشتن بر ضعف مفرط خود، استفاده برخی از بازیکنان از دست بند سبز را پیراهن عثمان کردند و حتی برخی مانند مقاله نویس روزنامه آقای بذرپاش علت اصلی عدم صعود تیم ملی را همین اصل دانستند.
خوب است برای روشن شدن بهتر مطلب، خاطرات ۴ سال گذشته را مرور کنیم:
روزی که تیم ملی با گل دقایق ابتدائی نصرتی در تهران و در حضور رئیس جمهور وقت، جناب آقای خاتمی مقتدرانه (بصورت مستقیم و در حالی که هنوز یک بازی مقدماتی باقی مانده بود) به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد، بسیاری که این صعود ایشان را خوشایند نبود اظهار داشتند که با اضافه شدن سهمیه آسیا، صعود به جام جهانی کار چندان شاقی نیست و برای ایران دورههای آینده نیز به راحتی صعود خواهد کرد.
حدود یک سال بعد، در حالی که رئیس جمهور جدید، آقای احمدی نژاد، در اقدامی تحسین برانگیز در جهت ارتقاء روحیه بازیکنان به آخرین اردوی داخلی تیم ملی قبل از جام جهانی رفته بود، خطاب به بازیکنان و مسئولان گفتند تیم ملی باید این دوره از گروه خود صعود کند و دوره بعد باید جزوه ۴ تیم اول جهان قرار گیرد.
این سخنان نوید یک برنامه خوب و قوی را به فوتبال دوستان داد. هر چند که اینجانب هر دو احتمال (صعود از دور اول در سال ۲۰۰۶ و قرار گرفتن در بین ۴ تیم اول دنیا در سال ۲۰۱۰) را چیزی در حد صفر میدانستم ولی امیدوار شدم که با یک برنامه قوی، شاید ۲۰۱۰ بتوانیم با شانس مناسب از گروه خود صعود کنیم.
صد افسوس که از همان روزها به جای حمایت قاطعانه از فدراسیون آقای دادکان، کارشکنیهای سازمان تربیت بدنی شروع شد و اختلافات این دو مرجع به جایی رسید که بین بازیکنان اختلاف شدیدی افتاد بطوری که شایع شد آنها در بازیهای جام جهانی حاضر نبودند به یکدیگر پاس بدهند.
پس از پایان جام جهانی شرایط به گونهای شد که برانکو ایوانکویچ که به نظر اینجانب موفقترین مربی تیم ملی پس از انقلاب میباشد، با صلاحدید فدراسیون به کشور باز نگشت و دکتر دادکان هم پس از بازگشت به کشور و به بهانه نتایج ضعیف و بر خلاف قوانین فیفا از کار بر کنار شد و باعث تعلیق طولانی مدت فوتبال کشور گردید. (هنوز یادم نرفته لحن سرشار از شوخی آقای مهندس مصطفوی را مبنی بر اینکه تعلیق نخواهیم شد)
بهر حال و پس از کش و قوسهای فراوان انتخاباتی برگزار گردید که بسیاری از جمله تنی چند از کاندیداهای اصولگرا (مثل سردار آجرلو) اعتقاد به دخالت و اعمال نظر غیرقانونی سازمان در آن داشتند و منجر به انتخاب آقای کفاشیان (که هیچ سررشتهای از فوتبال هموز هم ندارد) گردید.
حال موضوعاتی مانند انتخاب سرمربی، انجام نشدن بسیاری از بازیهای تدارکاتی، افتضاح استقلال در عدم ارسال مدارک در دوره قبل و حذف مفتضحانه هر ۴ باشگاه نماینده فوتبال ایران در دوره فعلی جام باشگاههای آسیا، شکست تحقیرآمیز تیم ملی در حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر و رئیس جمهور در مقابل عربستان و ... بماند.
جناب آقای احمدینژاد، شما که همیشه دم از احقاق حق ایران و توانائی ایرانی در رسیدن به قلههای افتخار میزنید، چرا معاون خود را که مسئول تمامی این مسائل است مورد سئوال قرار نمیدهید.
مگر شما در حضور میلیونها بیننده تلویزیونی نفرمودید که از آقای علیآبادی خواستهاید برای حل مشکلات فوتبال شخصا وارد گود شود؟؟!
خوب حالا که ایشان ضعیفترین نتایج 20 سال اخیر را کسب کرده اند، چرا بر کنار نمی شوند؟؟؟
از نمایندگان محترم مجلس هم می خواهم وظایف شرعی و ملی خود را فدای مصالح سیاسی نکنند و با توجه به اینکه سازمان تربیت بدنی، وزارتخانه نیست که وزیرش را استیضاح کنند، از شخص آقای احمدی نژاد در این خصوص رسما سئوال نمایند.
والسلام