مسابقه اخیر پرسپولیس و تراکتور که با برتری 2-0 پرسپولیس خاتمه یافت با حواشی فراوان همراه بود و صحنه های زشت و غم انگیز دیگری را برای فوتبال و فرهنگ این کشور رقم زد. لذا سعی می کنم بصورت بیطرفانه موضوع را تجزیه و تحلیل کنم تا شاید بتوان از تکرار چنین صحنه هایی جلوگیری کرد.
در وهله نخست باید گفت که از دهه 60 (قبل ترش را من به خاطر ندارم) شعارهای هنجارشکنانه و فحاشی های ناموسی در استادیوم های تهران و بالطبع آن سراسر کشور رواج داشت و مسئولان ابتدا سعی در مخفی کردن آن داشتند و بعد آنرا به عده محدودی تماشاگرنما نسبت داده و فکری به حال رفع این معضل نکردند. شعار هایی نظیر شیر سماور و اگزوز خاور از آن دست هستند.
در دهه 70 شخصا برای دیدن بازی پرسپولیس و صنعت نفت آبادان به ورزشگاه آزادی رفتم و با وجودی که بازی 4-0 به نفع پرسپولیس تمام شد، فحاشی شدیدی علیه ابراهیم تهامی که کاپیتان نفت در آن بازی بود، صورت پذیرفت. فحاشی علیه بازیکنی که ملی پوش بود. البته این مدل فحاشی ها مختص تماشاگران پرسپولیس نبوده و نیست و سایر تیمها نیز از این حربه برای تضعیف روحیه بازیکنان تیم مقابل استفاده می کنند. به عنوان مثال می توان به بازی سپاهان و چادرملو در یزد اشاره کرد که شهر یزد که از نظر حضور در لیگ برتر سابقه کمی دارد و نیز به داشتن مردمانی خوب و مهربان معروف است و سالها استان یزد دارای کمترین میزان جرم و جنایت بوده، نیز شاهد چنین صحنه هایی بوده است.
در سال 86 هم در مسابقه فوتبال پرسپولیس و سپاهان در اصفهان بر اثر پرتاب نارنجک دست ساز از سوی هواداران سپاهان، سرباز احمدی برای همیشه از دو چشم نابینا شد. اتفاقی که در سال 1400 در اتوبان فولادشهر و بر اثر حمله با نارنجک به اتوبوس تیم پرسپولیس ممکن بود تکرار شود.
اما ریشه این اتفاقات کجاست؟
1- با حضور برانکو ایوانکویچ در پرسپولیس و کسب عناوین قهرمانی متعدد، بقیه رقبا از جمله استقلال، سپاهان، تراکتورو ... به نوعی دچار حسادت شده و سعی کردند تا با ادعاهایی نظیر حکومتی بودن پرسپولیس، مساعدت داوران و ... نقص عملکرد خود را پوشش دهند حال آنکه پرسپولیس در آن سال ها دوبار به فینال جام باشگاههای آسیا رسید وحتی بار اول با پنجره نقل و انتقالات بسته و با خروج برخی از ستاره هایش در فینال فقط 9 بازیکن بزرگسال داشت. گذشته از این بر اساس گزارشاتی که برنامه های ورزشی در پایان هر فصل از سود و زیان داوری ارائه می کنند، معمولا پرسپولیس از داوری زیان دیده است. اما چنین ادعاهایی باعث می شود هوادار احساساتی، که فکر می کند ارکان فدراسیون فوتبال حقش را ضایع کرده اند، شروع به فحاشی و اذیت و آزار تیم حریف و تماشاگرانش می کند. به عنوان مثال، هواداران تراکتور در کانال های هواداری رسما اعلام می کنند که هوادار سایر رقبا حق حضور در ورزشگاه یادگار امام را ندارند.
2-برخی تصمیمات شائبه برانگیز مسئولان، به این فضا دامن می زند. مثلا حادثه جمعه سیاه تبریز که هنوز مشخص نشده چرا و به چه علت ارتباط ورزشگاه را با خارج از آن قطع کردند و سپس به تماشاچی تبریزی به دروغ گفتند که تراکتور قهرمان شده است؟ در همان مسابقه، تصمیمات داور مسابقه هم تاثیرگذار بود و تراکتوری ها هنوز باور دارند که داور عمدا آنها را از قهرمانی محروم کرده است.
مورد دیگر نحوه انتقال و سپس کری خوانی های بیرانود است. باشگاه پرسپولیس اعتقاد دارد که بیرانوند تحت قرارداد باشگاه بوده و تراکتوربصورت غیر قانونی با بازیکن تیمشان مذاکره کرده و او را تطمیع نموده اند تا به تراکتور بپیوندد. بیرانوند پس از انتقال نیز بصورت غیر حرفه ای اقدام به تحریک تماشاگران پرسپولیس نمود تا آتش معرکه افروخته تر گردد.
باشگاه پرسپولیس علیه بیرانوند و تراکتور به ارکان قضایی فدراسیون شکایت کرده لیکن با گذشت ماهها هنوز تکلیف این پرونده نا مشخص است
3- اقدامات برخی تماشاگران تراکتور به مانند سر دادن شعارهای تجزیه طلبانه در ورزشگاه، آوردن پرچم ژاپن به ورزشگاه برای کری خوانی با پرسپولیسی ها، سنگ پرانی به یحیی گل محمدی و عالیشاه که خود بازیکن و مربی تراکتور بوده اند در ورزشگاه یادگار و ... که برای جلوگیری از تکرار آن نه تنها هیچ کاری انجام نشد بلکه مالک تراکتور طی مصاحبه ای سعی در تحقیر پرسپولیس داشته و حتی ادعای باورناپذیر پر طرفدار ترین بودن تراکتور در آسیا را می نماید. جمیع این مسائل باعث دور شدن هر چه بیشتر دلهای طرفداران دو تیم شده است. در حالیکه در دهه 70 به یاد دارم که در بازی های آسیایی پرسپولیس و استقلال، هواداران رقیب برایس تشویق رقیب سنتی در برابر تیمی بیگانه به ورزشگاه می رفتند.
4- در روز مسابقه، علیرغم اینکه سهمیه بلیط هر دو باشگاه مشخص شد، ابتدا پیج های هواداری تراکتور و پس از آن برخی از پیج های هواداری پرسپولیس از هواداران خود خواستند که حتی در صورت نداشتن بلیط، از ساعت ها قبل در مقابل ورزشگاه تجمع کنند تا به زور وارد ورزشگاه شوند. بر این اساس هوادان تراکتور اقدام به تخریب نرده های ورزشگاه آزادی نموده تا زودتر و بدون بلیط وارد ورزشگاه شوند. متاسفانه در سالهای قبل هم هواداران تراکتور با توهم اینکه تعدادشان از پرسپولیسی ها و استقالی ها بیشتر است اقدام به چنین کارهایی می کردند و مسئولان امر در قبال قانون شکنی ها سکوت کردند تا کار به اینجا رسید.
5- آتش زدن پرچم بزرگ پرسپولیس هم از کارهای ناشایست هواداران تیم تبریزی بود.
6- در مقابل، هواداران پرسپولیس هم با فحاشی رکیک خصوصا بر علیه بیرانوند و نیز شعارهای قومیتی صحنه زشتی را رقم زدند.
7- شخصا چون در ورزشگاه نبودم نمی دانم که سنگ پرانی از کدام سمت شروع شد. هم پرسپولیسی ها از سنگ های تراکتوری ها فیلم گرفته اند و هم تراکتوری ها از پرسپولیسی ها. این عمل از همه موارد بالا خطرناکتر است و باعث زخمی شدن چندین نفر و نابینا شدن یک نفر گردید. باید با مسببین این عمل وحشیانه شدیدترین برخوردها صورت پذیرد طوری که دیگر کسی جرئت تکرار آن را نداشته باشد.
در دهه 60 و اوایل دهه 70، رسم بدی گسترش یافته بود که هواداران پس از پایان بازی اقدام به شکستن صندلی ها و شیشه های اتوبوس های شرکت واحد می کردند که خدا را شکر این رسم غلط با درایت مسئولان به فراموشی سپرده شد. پس می شود فرهنگ غلط هواداری را هم اصلاح نمود. شخصا به علت جو مسموم دوست ندارم که فرزندانم در ورزشگاه حضور یابند اما امیدوارم به زودی حاضرین در ورزشگاهها نیز مانند سینماها دارای فرهنگی بالاتری گردند و امکان استفاده از ورزشگاه هم برای همه جامعه فراهم گردد. در سالهای قبل از انقلاب و نیز در دهه 60 سینماها پر از دود سیگار و صدای شکستن انواع تخمه و ... بود که خدا را شکر الان وضعیت به مراتب بهتر است.
در پایان راهکاری به نظر اینجانب می سد آن است که ابتدا فدراسیون مهلت کوتاهی مثلا تا پایان این فصل به باشگاهها بدهد تا لیدرها را که بعضا از کنار باشگاه مزایایی نیز دارند را آموزش دهد تا در وهله اول لیدرها جلوی اینگونه کارهای خلاف عرف و قانون را بگیرند و سپس با نصب دوربین های نظارتی خاطیان را با نمایش تصاویرشان در رسانه به اشد مجازات برساند تا به زودی شاهد بهبود نسبی اوضاع باشیم.