سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

ای سینه سوخت جان من از سوز آه تو

دریای راز پرتو گرم نگاه تو
توفان عشق گردش چشم شراب تو

ریزد شراب عشق به جام وجود من
همچون الهه ی می و مستی نگاه تو
  ادامه مطلب ...

نگفتی چه بودم نگفتم که هستم

ببین من هنوزم نفس میکشم
 نفس در هوای قفس میکشم
گذشتم ز خود تا نگویم به تو
چه رنجی در این یک نفس میکشم
  ادامه مطلب ...

میلاد دو ماه

میلاد با سعادت حضرت رسول الله (ص) و فرزند دانشمندش حضرت امام جعفر صادق (ع) خجسته باد

مه من چه دانی، تو غم تنهایی را

نکنم اگر چاره دل هر جایی را
نتوانم و تن ندهم رسوایی را

نرود مرا از سر سودایت بیرون
اگرش بکوبی تو سر سودایی را
 

ادامه مطلب ...

شعر و ادب پارسی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

  ادامه مطلب ...

من بر سر آنم که گرفتار نباشم

خوش آنکه نگاهش به سراپای تو باشد
آینه صفت محو تماشای تو باشد

صاحب نظر آن است که در صورت معنی
چشم از همه بربندد و بینای تو باشد
  ادامه مطلب ...

ای وای! گر فلک نرساند به او مرا

هست آرزوی کشتن آن تندخو مرا
گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا

جان من از جدایی آن مه به لب رسید
ای وای! گر فلک نرساند به او مرا
  ادامه مطلب ...