حدود 10 روز پیش و پس از افتتاح زیر گذر تقاطع حکیم و بلوار دهکده، حدود ساعت 6 صبح برای اولین بار از این مسیر گذشتم و در خلوتی آن ساعت مشغول بررسی این زیر گذر که انصافا زیبا هم ساخته شده بودم که ناگهان فلاش دوربینی در آینه خودرو توجهم را جلب کرد. بلافاصله سرعتم را چک کردم. حدود 70 کیلومتر بر ساعت بود. پس از چند ثانیه تابلویی را دیدم که سرعت مجاز را 50 کیلومتر نشان می داد،
ادامه مطلب ...
وقتی کیک های اماده در دهه 1950 به بازار آمد؛ مشتریان استقبال چندانی نکردند؛ این محصول کار را بیش از حد ساده کرده بود! بعد از مدتی تولیدکنندگان یک تغییر کوچک در آن ایجاد کردند؛ در واقع از به میزان جزئی سادگی کار کم کردند و خریدار می بایست یک تخم مرغ به مخلوط پودر آماده اضافه می کرد؛ با این ترفند فروش کیک ها افزایش یافت!
با این تغییر به مشتری این احساس دست می داد که خودش کیک را پخته است و همین رضایت آنها از محصول را افزایش می داد. در یک آزمایش برای بررسی بیشتر دن اریلی و دو تن دیگر آزمایشی طراحی کردند که در آن از شرکت کنندگان خواسته می شد که دست به کار شوند و یک وسیله خانگی (متعلق به ایکیا شرکت سوئدی که اسباب منزل را می فروشد، وسایلی که افراد خودشان باید آن را سرهم کنند)، یک کار دستی ژاپنی (اوریگامی) و یک مدل ساده با آجرک های لگو بسازند.
با اینکه جریمه تخلفات رانندگی در کلانشهرها با شهرهای کوچکتر و روستاها متفاو باشد شدیدا مخالفم. زیرا تخلفی مانند عبور از چراغ قرمز همانقدر در تهران خطرآفرین است که در فیروزکوه. یا تجاوز به چپ خطری یکسان درمشهد، چناران یا یکی از روستاهای اطراف دارد. پس چرا جریمه آن متفاوت است؟
در این سردترین روزهای سال چند نکته قابل ذکر است:
1- متاسفانه باز هم بارش برف شهر تهران و شهرهای اطراف را فلج کرد و مسئولین محترم باز هم شرمنده مردم شدند. خصوصا مسئولین راهداری اتوبان های تهران کرج و تهران قم.
2- کاش مردم و کاسبین محترم جلوی درب و دیوار منزل و فروشگاهشان را از برف پاک می کردند تا فردا همشهریانمان راحتتر و ایمن تر تردد کنند.
3- در این سرمای زمستانی از روشن کردن وسایل گاز سوز بدون دودکش در محیط های کوچک به شدت بپرهیزید. همچنین مراقب باشید که دودکش وسایل گازسوزی نظیر آبگرمکن، بخاری و پکیج حتما گرم باشد. گرم بودن دودکش نشانه کارکرد صحیح آن است. به یاد داشته باشیم منوکسید کربن گازی بدون رنگ و بدون بو بوده بسیار آرام انسان را بی حس نموده و سپس به سمت مرگ سوق می دهد.
زنهای زیادی هستند که سالیان سال رازی بزرگ را با خود به دوش میکشند. خیلی از زنها با رازهایشان مدتهاست زیر خاک رفتهاند. خیلیها هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند اولین چیزی که ذهنشان را مشغول میکند راز بزرگشان است؛ رازهایی که گاهی وقتها دردناک، عمیق و زجرآورند.
وقت آن است که ما زنها دیگر رو دربایستی را کنار بگذاریم و کمی از خودمان بنویسیم؛ از رازهای زنانهمان که معمولا جرات نمیکنیم راحت درباره آنها حرف بزنیم. پنهان میکنیم و پنهان میکنیم. خیلی وقتها در تنهایی فقط با خودمان درباره آن حرف میزنیم. حتی گاهی خودمان را سرزنش میکنیم، بدون اینکه از کسی بپرسیم. نه در مدرسه آموزش زنانگی دیدهایم، نه در درس دو واحدی تنظیم خانواده در دانشگاه، نه حتی در خانواده.
در ادامه، سه روایت میخوانید از سه زن که محصول یک جامعه آموزشندیده و ناآگاهند. سه زن که سالهاست رنج میکشند و بغض خود را فرو خوردهاند و هیچکس دردشان را لمس نکرده است.
1- کوششی در جهت درک واقعیت و کشف حقیقت ندارد.
2- مسئولیت را به اندازه نمی پذیرد یا بیش از حد مسوول است یا کمتر از حد.
3- با وقت و زمان مشکل دارد یا در گذشته زندگی میکند یا نگران آینده است.
ادامه مطلب ...