سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

تأثیر آه ماست که این دانه سوخته

سودای عشق، عاقل و دیوانه سوخته    
در این شراره محرم و بیگانه سوخته

رندی کشیده آهی و از برق آه او    
یک نیمه بیش دوش ز میخانه سوخته
  
ساقی ز هوش رفته و پیمانه ریخته   
 خاموش شمع گشته و پروانه سوخته

خال تو آفت دل ما شد به روی تو   
 تأثیر آه ماست که این دانه سوخته

در بوستان زندگی از آه آتشین   
 من آن پرنده‌ام که مرا لانه سوخته

دانی که باده بهر چه سوزد گلوی تو   
 بر حال عاشقان دل پیمانه سوخته

افسانهٔ دل است چو این قصه لاجرم   
 دل‌ها به سوزناکی افسانه سوخته

ناظرزاده کرمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد