سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

مقایسه جالب

 مقایسه ای جالب از
میزان غذای مصرفی هر خانواده در کشورهای مختلف دنیا

تصاویر زیر بر اساس مقدار مواد غذایی است که هر خانواده به نسبت تعداد اعضای خانوار خود در مقیاس یک هفته مصرف می کنند.

این گزارش تصویری بر اساس تحقیقاتی است که در کتاب " Hungry Planet " منتشر شده و ارزش هر مجموعه غذایی بر اساس دلار امریکا می باشد.

شاید این مقایسه برای شما دوستان هم جالب باشه ...


آلمانGermany: The Melander family of Bargteheide

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


Food expenditure for one week: 375.39 Euros or $500.07
Favorite foods: fried potatoes, bacon and herring, fried noodles with eggs and cheese, pizza, vanilla pudding
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه مطلب ...

زنی که 60 سال خوابیده زندگی کرد !

یک زن که عجایب پزشکی را به مبارزه طلبید و زندگی خود را در یک شش آهنی سپری می کرد به علت قطع برق ماشینی که به نفس کشیدن وی کمک می‌کرد، جان سپرد.

 

lel98rxq6qo8e76d2f9a.jpg

 

2yahfik9tva6dsansdzc.jpg

ادامه مطلب ...

بهشت و جهنم

روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
 

ادامه مطلب ...

جومونگ تاریخ ایران را به یغما برد

نویسنده وبلاگ «تلویزیون مجازی» در مطلبی آورده است: بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته‌های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم!

سریال افسانه جومونگ (ساخته کشور کره جنوبی) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است. آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین «بویو» گذارده‌اند فرمانروایی ایران را هم سلسله «هان» نامیده‌اند. در تاریخ سلسله (هان) سواره نظام زره‌پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است.

ادامه مطلب ...

حاشیه‌های چای ریاست جمهوری

"چند روز پیش، مجموعه خاطراتی از محمود احمدی‌نژاد در ۲۵۰ بند منتشر شد که رجانیوز مدعی است «جمعی از دانشجویان مستقل دانشگاه‌های ایران» آن‌ها را جمع‌آوری کرده‌اند.
داریوش محمدپور، حاشیه‌ای خواندنی بر بندهایی از این خاطرات نوشته است. بد ندیدم من هم حاشیه‌ای بر یکی دو بند از این «خاطرات» بنویسم.

در جایی نوشته‌اند: «دکتر معمولاً وقتی مطلبی می‌خواهد بنویسد، حداکثر استفاده را از کاغذ دم دستش می‌برد. پاکت‌های نامه را آرام و با احتیاط باز می‌کند که آسیبی نبیند و بعد از پشت آن‌ها هم برای نوشتن استفاده می‌کند و دور نمی‌اندازد.»
کار بسیار پسندیده‌ای است؛ اما بعید می‌دانم آقای رییس‌جمهور از پشت پاکت نامه برای مکاتبات رسمی استفاده کند. راستش اگر هدف صرفه‌جویی در مصرف کاغذ است، می‌شود کلاً کاغذ را کنار گذاشت و برای این گونه مکاتبات و یادداشت‌های دم دستی، از کامپیوتر استفاده کرد.

اما جالب‌تر آن‌جاست که آورده‌اند: «کتر بچه‌هایش را طوری بار آورده که وقتی برای دیدن پدرشان به دفتر رییس‌جمهور می‌آیند، ما کارمندهای دفتر، حتی یک فنجان چای نمی‌توانیم به آن‌ها بخورانیم.»
هدف از نقل این مورد، قاعدتاً نشان دادن حساسیت محمود احمدی‌نژاد در مورد دخل و تصرف در بیت‌المال است و می‌خواهد «پاک‌دستی» وی را برساند. اما بد نیست کمی از ماشین حساب هم استفاده کنیم.

فرض کنید که هر روز یک نفر از فرزندان آقای رییس‌جمهور برای دیدن پدرشان به نهاد ریاست جمهوری بروند و یک لیوان چای بخورند. قاعدتاً این یک لیوان چای، هزینه‌ای بیشتر از صد تومان نخواهد داشت.

به این ترتیب اگر فرزندان آقای احمدی‌نژاد، چای نهاد ریاست جمهوری را می‌خوردند، روزی صد تومان، ماهی سه هزار تومان و سالی ۳۶ هزار و ۵۰۰ تومان خرج روی دست بیت‌المال می‌گذاشت و در کل چهار سال زمام‌داری دولت نهم، چای خوردن فرزندان آقای رییس‌جمهور، جمعاً ۱۴۶ هزار تومان هزینه به کشور تحمیل می‌کرد.

اما بیایید چند مورد کوچک را مرور کنیم:
سه‌شنبه یازدهم فروردین‌ماه آقای احمدی‌نژاد به ۱۲۰ نفر از کارکنان وزارت امور خارجه، نفری صد هزار تومان (در مجموع ۱۲ میلیون تومان) عیدی داد.

ادامه مطلب ...

نمی دانم چه پنداری؟!

 این شعر رو یکی از دوستان برام فرستاده ولی متاسفانه شاعرش رو نمی‌شناسم. فقط چون خیلی زیبا و پرمحتوی بود تصمیم گرفتم که اینجا بیارمش:

به گرد کعبه می گردی پریشان

که وی خود را در آنجا کرده پنهان
اگر در کعبه می گردد نمایان
بگرد تا بگردی!
در اینجا باده می نوشی

در آنجا خرقه می پوشی
چرا بیهوده می کوشی
در اینجا مردم آزاری
در آنجا از گنه عاری
نمی دانم چه پنداری؟!


در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری

تو آنجا در پی یاری
چه پنداری؟!
کجا وی از تو می خواهد چنین کاری؟

چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی داند؟

چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمی داند؟
چه دیداری؟ که جز دینار و درهم از شما سفتن نمی داند

به دنبال چه می گردی ؟! که حیرانی ؟!

خرد گم کرده ای شاید نمی دانی

مگر از جان خود سیری
که خاموشی نمی گیری

لبت را چون لبان فرخی دوزند
تو را در آتش اندیشه ات سوزند
هزاران فتنه انگیزند  

تو را بر سر در میخانه آویزند

درسی که آرتور اشی به دنیا داد

قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون (Arthur Ashe) آرتور اشی به خاطر خون آلوده ای که درجریان یک عمل جراحی درسال ۱۹۸۳دریافت کرد به بیماری ایدز مبتلا شد

ودربسترمرگ افتاد او ازسراسر دنیا نامه هائی از طرفدارانش دریافت کرد.

یکی از طرفدارانش نوشته بود :  

چراخدا تورا برای چنین بیماری دردناکی انتخاب کرد؟

آرتور در پاسخش نوشت :  

دردنیا  ۵۰ میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند

 ۵میلیون یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند

۵۰۰هزارنفر تنیس رادرسطح حرفه ای یادمی گیرند

۵۰هزارنفر پابه مسابقات ‏می گذارند ۵هزارنفر سرشناس می شوند

۵۰ نفربه مسابقات ویمبلدون راه پیدامی کنند

۴ نفربه نیمه نهائی می رسند و دونفر به فینال

وآن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم

هرگز نگفتم خدایا چرا من؟

وامروز هم که ازاین بیماری رنج می کشم هرگز نمی توانم بگویم خدایا چرا من؟